امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Supernatural

    ˌsuːpərˈnætʃərl ˌsuːpəˈnætʃrəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective B2
    ماوراءطبیعی، فوق‌العاده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - dancing with supernatural skill
    - رقصیدن با مهارت خارق‌العاده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد supernatural

    1. adjective mysterious, not of this world
      Synonyms:
      unnatural unusual hidden unknown mystic dark rare paranormal celestial heavenly invisible ghostly spectral uncanny abnormal occult secret fabulous mythical legendary miraculous metaphysical obscure impenetrable unfathomable unintelligible uncomprehensible unknowable unrevealed superhuman preternatural psychic numinous mythological phantom phenomenal supernatural transcendental supermundane superordinary fairy unearthly
      Antonyms:
      real true natural earthly genuine existent

    لغات هم‌خانواده supernatural

    ارجاع به لغت supernatural

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «supernatural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/supernatural

    لغات نزدیک supernatural

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی