Legendary

    ˈledʒderi ˈledʒndri
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C1
    افسانه‌ای

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Rustam was a legendary hero.
    - رستم یک قهرمان افسانه‌ای بود.
    - the legendary Amir Arsalan
    - امیر ارسلان نامدار
    - the legendary story of Nayeb Hossein
    - سرگذشت افسانه مانند نایب حسین
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد legendary

    1. adjective fictitious but well known
      Synonyms: allegorical, apocryphal, created, customary, doubtful, dubious, fabled, fabricated, fabulous, fanciful, figmental, handed-down, imaginary, imaginative, improbable, invented, mythical, mythological, related, romantic, storied, told, traditional, unhistoric, unhistorical, unreal, unverifiable
      Antonyms: factual, real, true
    2. adjective famous
      Synonyms: celebrated, famed, illustrious, immortal, renowned, well-known
      Antonyms: infamous, unimportant

    ارجاع به لغت legendary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «legendary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/legendary

    لغات نزدیک legendary

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند