فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Storied

    ˈstɔːrid ˈstɔːrid ˈstɔːrid

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective

    حکایت‌شده، داستانی، موج‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    a many-storied building

    ساختمان چندین طبقه

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد storied

    1. adjective having an illustrious past
      Synonyms:
      renowned famed celebrated legendary recognized historied storeyed

    ارجاع به لغت storied

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «storied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/storied

    لغات نزدیک storied

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    online review out of order outside line para- pedestrian zone optician phone box phone call phone case phone number piece of paper pop music power button railway station rube آگاهاننده هلو سپهر ترنم یلدا وحید آوا همتا سهیل حدیث غزل هدیه حامی فریبا مهشید