با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Famed

feɪmd feɪmd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    fames
  • وجه وصفی حال:

    faming
  • صفت تفضیلی:

    more famed
  • صفت عالی:

    most famed

معنی و نمونه‌جمله

adjective
نامور، بلندآوازه، معروف، مشهور، نامدار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the famed museums of London and New York
- موزه‌های بلندآوازه‌ی لندن و نیویورک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد famed

  1. adjective Widely known and esteemed
    Synonyms: noted, celebrated, renowned, famous, illustrious, notable, distinguished, eminent, great, preeminent, far-famed, prestigious, prominent, redoubtable
  2. adjective Widely known and discussed
    Synonyms: famous, leading, notorious, popular, well-known
  3. adjective Widely known; renowned.
    Synonyms: famous

لغات هم‌خانواده famed

ارجاع به لغت famed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «famed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/famed

لغات نزدیک famed

پیشنهاد بهبود معانی