با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Redoubtable

    rɪˈdaʊtəbl rɪˈdaʊtəbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    ترسناک، موحش، مستحکم، سهمناک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - a redoubtable foe
    - دشمن مهیب
    - a redoubtable wrestler
    - کشتی‌گیر پر ارج
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد redoubtable

    1. adjective Causing or able to cause fear
      Synonyms: formidable, dreadful, fearful, fearsome, terrible, appalling, dire, direful, awesome, brave, courageous, frightful, ghastly, scary, frightening, illustrious, tremendous, imminent, valiant, unnerving
    2. adjective Widely known and esteemed
      Synonyms: celebrated, distinguished, eminent, famed, famous, great, illustrious, notable, noted, preeminent, prestigious, prominent, renowned
    3. adjective Causing fright
      Synonyms: imposing

    ارجاع به لغت redoubtable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «redoubtable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/redoubtable

    لغات نزدیک redoubtable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی