مدافع، محافظ، پشتیبان (دفاع از چیزی که درحال نابودی است)
In the face of modernization, the old library became a cherished redoubt of traditional knowledge.
در مواجهه با مدرنیزه شدن، کتابخانهی قدیمی تبدیل به محافظی ارزشمند از دانش سنتی شد.
The artist's studio was her sacred redoubt, where creativity reigned supreme against societal pressures.
استودیوی این هنرمند محافظ مقدس او بود، جایی که خلاقیت در برابر فشارهای جامعه حکمفرما بود.
(نظامی) سنگر، جانپناه، پناهگاه، مأمن، موضع محصور دفاعی کوچک، حفاظ استحکامات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Inside the enemy's redoubt, tension filled the air.
داخل پناهگاه دشمن، تنش فضا را پر کرده بود.
The soldiers established a sturdy redoubt atop the hill.
سربازان در بالای تپه، یک سنگر مسحکم درست کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «redoubt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/redoubt