Stronghold

ˈstrɒːŋhoʊld ˈstrɒŋhəʊld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    strongholds

معنی

noun
دژ، قلعه نظامی، سنگر، پناهگاه، (مجازاً) محل امن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stronghold

  1. noun refuge
    Synonyms: bastion, bulwark, castle, citadel, fastness, fort, fortification, fortress, garrison, keep, presidio, redoubt

ارجاع به لغت stronghold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stronghold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stronghold

لغات نزدیک stronghold

پیشنهاد بهبود معانی