فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bastion

ˈbæstiən ˈbæstiən

شکل جمع:

bastions

معنی و نمونه‌جمله

noun

باستیون، سنگر و استحکامات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Rome became a bastion of peace and stability.

روم پایگاه صلح و ثبات شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bastion

  1. noun support; fortified place
    Synonyms:
    support protection defense fortification stronghold fortress bulwark prop mainstay rock citadel breastwork parapet tower of strength
    Antonyms:
    weakness weak spot

ارجاع به لغت bastion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bastion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bastion

لغات نزدیک bastion

پیشنهاد بهبود معانی