آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ مهر ۱۴۰۴

    Defense

    ˈdiːfens dɪˈfens

    شکل جمع:

    defenses

    توضیحات:

    این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ defence نوشته می‌شود.

    معنی defense | جمله با defense

    noun uncountable A2

    دفاع

    These people have died in the defense of liberty.

    این افراد در دفاع از آزادی جان خود را از دست داده‌اند.

    He published an essay in defense of the freedom of the press.

    او مقاله‌ای در دفاع از آزادی مطبوعات منتشر کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    methods of defense against this kind of attack

    روش‌های دفاع در برابر این نوع حمله

    noun countable uncountable

    دفاع، پدافند (چیزی که در برابر حمله‌ی دشمنان یا در برابر چیزهای خطرناک از چیزی محافظت می‌کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    A good diet helps build the body's natural defenses.

    رژیم غذایی خوب به ساخت سیستم دفاعی طبیعی بدن کمک می‌کند.

    The towers were once an important part of the city's defenses.

    برج‌ها زمانی بخش مهمی از پدافند شهر بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The rebels' only form of defense against the soldiers' guns was sticks and stones.

    وسیله‌ی دفاع شورشیان در برابر اسلحه‌ی سربازان، فقط چوب و سنگ بود.

    noun uncountable

    دفاع (سیستم‌ها، سازمان‌ها یا بخش‌هایی از دولت که در حفاظت از کشور دخیل هستند)

    The war has ended but government spending on defense is still increasing.

    جنگ پایان به پایان رسیده است اما هزینه‌های دولت برای دفاع هنوز درحال افزایش است.

    The Ministry of Defense announced new military reforms.

    وزارت دفاع اصلاحات نظامی جدیدی را اعلام کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the Ministry of Defense

    وزارت دفاع

    a defense minister

    وزیر دفاع

    noun countable

    نوشتار دفاعی، گفتار دفاعی (نوشته یا گفتاری که از چیزی یا کسی که مورد انتقاد قرار گرفته است حمایت می‌کند)

    The book is a closely argued defense of the economic theory of Keynes.

    این کتاب دفاع دقیقی از نظریه‌ی اقتصادی کینز است.

    They put up a sturdy defense of their proposal.

    آن‌ها دفاع محکمی از پیشنهاد خود ارائه کردند.

    noun uncountable

    حقوق دفاع (قانون، دادگاه)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    The judge remarked that ignorance was not a valid defense.

    قاضی اظهار داشت که ناآگاهی دفاع مستدلی نیست.

    All I can say, in defense of my actions, is that I had little choice.

    تنها چیزی که می‌توانم در دفاع از اقداماتم بگویم این است که انتخاب چندانی نداشتم.

    noun singular uncountable B1

    ورزش دفاع، پست دفاع

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    The team has a strong attack, but its defense is weak.

    این تیم حمله‌ی قدرتمندی دارد اما دفاع آن ضعیف است.

    He usually plays in defense, but sometimes he moves forward to attack.

    او معمولاً در پست دفاع بازی می‌کند، اما گاهی برای حمله جلو می‌رود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a strong defense

    دفاع قوی

    noun countable uncountable

    ورزش (شطرنج) دفاع (مجموعه‌ی خاصی از حرکات که توسط شخصی که با مهره‌های سیاه بازی می‌کند استفاده می‌شود)

    What defense did you use in that last game?

    در این بازی آخر از چه دفاعی استفاده کردی؟

    That new defense he tried completely surprised his opponent.

    آن دفاع جدیدی که امتحان کرد، حریفش را کاملاً غافلگیر کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Sicilian Defense

    دفاع سیلیسی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد defense

    1. noun armament; protection system
      Synonyms:
      protection cover guard shield security arms weapons armament fortification fortress wall resistance deterrence shelter barricade safeguard position immunity garrison bastion rampart fence stockade bulwark buttress stronghold redoubt palisade fastness citadel trench parapet dike embankment aegis munitions ward weaponry warfare
      Antonyms:
      surrender desertion flight
    1. noun explanation, justification
      Synonyms:
      answer explanation excuse justification response reply argument story apology vindication rationalization exoneration plea extenuation apologia cleanup return excusing explaining rejoinder retort song and dance whitewash copout fish story apologizing jive off-time
      Antonyms:
      yielding capitulation betrayal

    Collocations

    battery defense

    (ارتش) پدافند دور تا دور آتش‌بار

    Idioms

    offense is the best defense

    بهترین دفاع حمله است (به دشمن نباید امان داد)

    لغات هم‌خانواده defense

    • noun
      defense, defendant, defender, defensiveness
    • adjective
      defenseless, defensible, defensive
    • verb - transitive
      defend
    • adverb
      defensibly, defensively

    سوال‌های رایج defense

    شکل جمع defense چی میشه؟

    شکل جمع defense در زبان انگلیسی defenses است.

    ارجاع به لغت defense

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «defense» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/defense

    لغات نزدیک defense

    • - defenestrate
    • - defenestration
    • - defense
    • - defense mechanism
    • - defenseless
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.