امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Defense

ˈdiːfens dɪˈfens
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    defenses

توضیحات

این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ defence نوشته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
(محافظت از کسی یا چیزی در برابر حمله یا انتقاد) دفاع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- These people have died in the defense of liberty.
- این افراد در دفاع از آزادی جان خود را از دست داده‌اند.
- He published an essay in defence of the freedom of the press.
- او مقاله‌ای در دفاع از آزادی مطبوعات منتشر کرد.
- methods of defense against this kind of attack
- روش‌های دفاع در برابر این نوع حمله
noun countable uncountable
(چیزی که در برابر حمله‌ی دشمنان یا در برابر چیزهای خطرناک از چیزی محافظت می‌کند) دفاع، پدافند
- A good diet helps build the body's natural defenses.
- رژیم غذایی خوب به ساخت سیستم دفاعی طبیعی بدن کمک می‌کند.
- The towers were once an important part of the city's defences.
- برج‌ها زمانی بخش مهمی از پدافند شهر بودند.
- The rebels' only form of defence against the soldiers' guns was sticks and stones.
- وسیله‌ی دفاع شورشیان در برابر اسلحه‌ی سربازان، فقط چوب و سنگ بود.
noun uncountable
(سیستم‌ها یا سازمان ها یا بخش‌هایی از دولت/حکومت یک کشور و غیره که در حفاظت از کشور در برابر حمله دخیل هستند) دفاع
- the Ministry of Defence
- وزارت دفاع
- a defence minister
- وزیر دفاع
- The war has ended but government spending on defence is still increasing.
- جنگ پایان به پایان رسیده است اما هزینه‌های دولت برای دفاع هنوز در حال افزایش است.
noun countable
(نوشته یا گفتاری که از چیزی یا کسی که مورد انتقاد قرار گرفته است حمایت می‌کند) نوشتار دفاعی، گفتار دفاعی
- The book is a closely argued defence of the economic theory of Keynes.
- این کتاب دفاع دقیقی از نظریه‌ی اقتصادی کینز است.
- They put up a sturdy defense of their proposal.
- آن‌ها دفاع محکمی از پیشنهاد خود ارائه کردند.
noun uncountable
حقوق دفاع (قانون، دادگاه) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده
- The judge remarked that ignorance was not a valid defence.
- قاضی اظهار داشت که ناآگاهی دفاع مستدلی نیست.
- All I can say, in defense of my actions, is that I had little choice.
- تنها چیزی که می‌توانم در دفاع از اقداماتم بگویم این است که انتخاب چندانی نداشتم.
noun uncountable
ورزش دفاع
- a strong defense
- دفاع قوی
- The team has a strong attack, but its defence is weak.
- این تیم حمله‌ی قدرتمندی دارد اما دفاع آن ضعیف است.
noun countable uncountable
ورزش (شطرنج) دفاع (مجموعه‌ی خاصی از حرکات که توسط شخصی که با مهره‌های سیاه بازی می‌کند استفاده می‌شود)
- What defence did you use in that last game?
- در این بازی آخر از چه دفاعی استفاده کردی؟
- Sicilian Defence
- دفاع سیلیسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد defense

  1. noun armament; protection system
    Synonyms:
    aegis armor arms barricade bastille bastion bulwark buttress citadel cover deterrence dike embankment fastness fence fort fortification fortress garrison guard immunity munitions palisade parapet position protection rampart redoubt resistance safeguard security shelter shield stockade stronghold trench wall ward warfare weaponry weapons
    Antonyms:
    desertion flight surrender
  1. noun explanation, justification
    Synonyms:
    answer apologetics apologia apologizing apology argument cleanup copout exculpation excuse excusing exoneration explaining extenuation fish story jive off-time plea rationalization rejoinder reply response retort return song and dance story vindication whitewash
    Antonyms:
    betrayal capitulation yielding

لغات هم‌خانواده defense

ارجاع به لغت defense

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defense» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/defense

لغات نزدیک defense

پیشنهاد بهبود معانی