فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Defenestration

ˌdiːfenɪˈstreɪʃn ˌdiːfenɪˈstreɪʃn

شکل جمع:

defenestrations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal

از پنجره بیرون‌ انداختن

The defenestration of the criminal shocked them.

از پنجره بیرون‌ انداختن جنایتکار آنان را شوکه کرد.

The defenestration of the protester caught everyone by surprise.

از پنجره بیرون‌ انداختن معترض همه را شگفت‌زده کرد.

noun countable uncountable

برکناری، عزل (از مقام)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The news of the defenestration spread quickly through the town.

خبر برکناری به‌سرعت در شهر پخش شد.

The CEO's defenestration was a result of the company's poor financial performance.

عزل مدیرعامل نتیجه‌ی عملکرد ضعیف مالی شرکت بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت defenestration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defenestration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/defenestration

لغات نزدیک defenestration

پیشنهاد بهبود معانی