آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ مرداد ۱۴۰۴

    Deterrence

    dəˈtɜːrəns dɪˈterənt

    معنی deterrence | جمله با deterrence

    noun uncountable

    بازداری، بازداشت، منع، بازدارندگی

    The government believes that the threat of severe punishment will act as a deterrence to criminals.

    دولت باور دارد تهدید مجازات شدید به عنوان بازدارندگی مجرمان عمل می‌کند.

    deterrence against burglary

    بازداری در برابر دزدی

    noun uncountable

    بازدارندگی هسته‌ای (تسلیحاتی یا نظامی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The country invested heavily in deterrence to protect its borders.

    این کشور برای محافظت از مرزهای خود سرمایه‌گذاری زیادی برای بازدارندگی هسته‌ای انجام داد.

    Nuclear weapons are often used as a form of deterrence.

    سلاح‌های هسته‌ای اغلب به‌عنوان نوعی بازدارندگی هسته‌ای استفاده می‌شوند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد deterrence

    1. noun a negative motivational influence
      Synonyms:
      disincentive
      Antonyms:
      incentive
    1. noun the act of preventing
      Synonyms:
      prevention determent preclusion obviation forestallment intimidation

    سوال‌های رایج deterrence

    معنی deterrence به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «deterrence» در زبان فارسی به «بازدارندگی» یا «مانع‌سازی» ترجمه می‌شود.

    این واژه برای توصیف اقدام یا وضعیتی به‌کار می‌رود که هدف آن جلوگیری از انجام یک عمل، رفتار یا رویداد نامطلوب است. «Deterrence» معمولاً با ایجاد ترس، هشدار یا عواقب منفی همراه است تا فرد یا گروه را از انجام کاری بازدارد و مانع رفتارهای ناپسند یا پرخطر شود.

    در حوزه‌های اجتماعی و مدیریتی، «deterrence» نقش مهمی در پیشگیری از تخلفات و رفتارهای غیرقانونی دارد. برای مثال، قوانین و مقررات با اعمال مجازات‌های مشخص و روشن به دنبال ایجاد بازدارندگی هستند تا افراد از انجام تخلفات خودداری کنند. این مفهوم نشان می‌دهد که وجود یک عواقب قابل پیش‌بینی و قاطع می‌تواند انگیزه‌ی افراد را برای رعایت قوانین افزایش دهد و نظم و امنیت جامعه را تضمین کند.

    در محیط‌های کاری و سازمانی، «deterrence» می‌تواند به معنای ایجاد محدودیت‌ها یا سیاست‌هایی باشد که از سوءاستفاده یا رفتارهای غیرحرفه‌ای جلوگیری می‌کند. به‌عنوان مثال، قراردادن سیستم‌های نظارتی، قوانین انضباطی یا مقررات مالیاتی در یک شرکت، به شکل غیرمستقیم رفتار کارکنان را کنترل کرده و خطر خطا، کلاهبرداری یا سهل‌انگاری را کاهش می‌دهد. این کاربرد نشان می‌دهد که بازدارندگی نه تنها در سطح عمومی بلکه در سطح سازمانی نیز اهمیت فراوان دارد.

    از منظر روان‌شناختی و اجتماعی، «deterrence» به اثر روانی ایجاد محدودیت یا ترس اشاره دارد. افراد وقتی آگاه باشند که اقدام آن‌ها پیامدهای منفی یا ناخوشایندی به دنبال دارد، احتمال کمتری دارد که آن رفتار را انجام دهند. این اثر روانی به شکل یک بازدارنده‌ی قدرتمند عمل می‌کند و نقش اساسی در کنترل رفتارهای جمعی و فردی ایفا می‌کند.

    از دیدگاه زبان‌شناختی و کاربردی، «deterrence» واژه‌ای رسمی و تخصصی است که در متون مدیریتی، اجتماعی و حقوقی بسیار استفاده می‌شود. این واژه نشان‌دهنده‌ی سیاست پیشگیرانه و تدابیر محافظتی است و به متن رسمی، جدیت و وضوح می‌بخشد. همچنین، مفهوم آن در زندگی روزمره نیز قابل مشاهده است، هرچند ممکن است با اصطلاحات ساده‌تر مانند «preventing» یا «blocking» بیان شود.

    ارجاع به لغت deterrence

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «deterrence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deterrence

    لغات نزدیک deterrence

    • - determinism
    • - deterministic
    • - deterrence
    • - deterrent
    • - deterring
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.