آیکن بنر

طولانی‌ترین خسوف قرن در ۱۶ شهریور، خسوف به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه‌گرفتگی به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Deterrence

dəˈtɜːrəns dɪˈterənt

معنی deterrence | جمله با deterrence

noun uncountable

بازداری، بازداشت، منع، بازدارندگی

The government believes that the threat of severe punishment will act as a deterrence to criminals.

دولت باور دارد تهدید مجازات شدید به عنوان بازدارندگی مجرمان عمل می‌کند.

deterrence against burglary

بازداری در برابر دزدی

noun uncountable

بازدارندگی هسته‌ای (تسلیحاتی یا نظامی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The country invested heavily in deterrence to protect its borders.

این کشور برای محافظت از مرزهای خود سرمایه‌گذاری زیادی برای بازدارندگی هسته‌ای انجام داد.

Nuclear weapons are often used as a form of deterrence.

سلاح‌های هسته‌ای اغلب به‌عنوان نوعی بازدارندگی هسته‌ای استفاده می‌شوند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد deterrence

  1. noun a negative motivational influence
    Synonyms:
    Antonyms:
  1. noun the act of preventing

سوال‌های رایج deterrence

معنی deterrence به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «deterrence» در زبان فارسی به «بازدارندگی» یا «مانع‌سازی» ترجمه می‌شود.

این واژه برای توصیف اقدام یا وضعیتی به‌کار می‌رود که هدف آن جلوگیری از انجام یک عمل، رفتار یا رویداد نامطلوب است. «Deterrence» معمولاً با ایجاد ترس، هشدار یا عواقب منفی همراه است تا فرد یا گروه را از انجام کاری بازدارد و مانع رفتارهای ناپسند یا پرخطر شود.

در حوزه‌های اجتماعی و مدیریتی، «deterrence» نقش مهمی در پیشگیری از تخلفات و رفتارهای غیرقانونی دارد. برای مثال، قوانین و مقررات با اعمال مجازات‌های مشخص و روشن به دنبال ایجاد بازدارندگی هستند تا افراد از انجام تخلفات خودداری کنند. این مفهوم نشان می‌دهد که وجود یک عواقب قابل پیش‌بینی و قاطع می‌تواند انگیزه‌ی افراد را برای رعایت قوانین افزایش دهد و نظم و امنیت جامعه را تضمین کند.

در محیط‌های کاری و سازمانی، «deterrence» می‌تواند به معنای ایجاد محدودیت‌ها یا سیاست‌هایی باشد که از سوءاستفاده یا رفتارهای غیرحرفه‌ای جلوگیری می‌کند. به‌عنوان مثال، قراردادن سیستم‌های نظارتی، قوانین انضباطی یا مقررات مالیاتی در یک شرکت، به شکل غیرمستقیم رفتار کارکنان را کنترل کرده و خطر خطا، کلاهبرداری یا سهل‌انگاری را کاهش می‌دهد. این کاربرد نشان می‌دهد که بازدارندگی نه تنها در سطح عمومی بلکه در سطح سازمانی نیز اهمیت فراوان دارد.

از منظر روان‌شناختی و اجتماعی، «deterrence» به اثر روانی ایجاد محدودیت یا ترس اشاره دارد. افراد وقتی آگاه باشند که اقدام آن‌ها پیامدهای منفی یا ناخوشایندی به دنبال دارد، احتمال کمتری دارد که آن رفتار را انجام دهند. این اثر روانی به شکل یک بازدارنده‌ی قدرتمند عمل می‌کند و نقش اساسی در کنترل رفتارهای جمعی و فردی ایفا می‌کند.

از دیدگاه زبان‌شناختی و کاربردی، «deterrence» واژه‌ای رسمی و تخصصی است که در متون مدیریتی، اجتماعی و حقوقی بسیار استفاده می‌شود. این واژه نشان‌دهنده‌ی سیاست پیشگیرانه و تدابیر محافظتی است و به متن رسمی، جدیت و وضوح می‌بخشد. همچنین، مفهوم آن در زندگی روزمره نیز قابل مشاهده است، هرچند ممکن است با اصطلاحات ساده‌تر مانند «preventing» یا «blocking» بیان شود.

ارجاع به لغت deterrence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deterrence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deterrence

لغات نزدیک deterrence

پیشنهاد بهبود معانی