بازداری، بازداشت، منع، بازدارندگی
The government believes that the threat of severe punishment will act as a deterrence to criminals.
دولت باور دارد تهدید مجازات شدید به عنوان بازدارندگی مجرمان عمل میکند.
deterrence against burglary
بازداری در برابر دزدی
بازدارندگی هستهای (تسلیحاتی یا نظامی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The country invested heavily in deterrence to protect its borders.
این کشور برای محافظت از مرزهای خود سرمایهگذاری زیادی برای بازدارندگی هستهای انجام داد.
Nuclear weapons are often used as a form of deterrence.
سلاحهای هستهای اغلب بهعنوان نوعی بازدارندگی هستهای استفاده میشوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deterrence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deterrence