مانعشونده، منعکننده، بازدارنده، ترساننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Fining him will be a deterrent to others.
جریمه کردن او عامل بازدارندهای برای دیگران خواهد بود.
deterrent weapons
سلاحهای انصرافانگیز (بازدار)
deterrents such as the atomic bomb and rockets
سلاحهای بازدارنده مانند بمب اتمی و موشک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deterrent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deterrent