صفت تفضیلی:
more preventiveصفت عالی:
most preventiveاین لغت بهصورتِ preventative نیز نوشته میشود.
preventive از preventative رایجتر است.
پیشگیرانه، بازدارنده، جلوگیریکننده، پیشگیریکننده، مانع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In the past ten years, preventive measures have radically reduced levels of tooth decay in children.
در ده سال گذشته، اقدامات پیشگیرانه، میزانِ پوسیدگی دندان در کودکان را بهشدت کاهش داده است.
Ginseng is used as a restorative and preventive remedy.
از جینسینگ (=آدمگیاه) بهعنوان دارویی ترمیمی و پیشگیریکننده استفاده میشود.
The police were able to take preventive action.
پلیس توانست اقدامات بازدارنده را انجام دهد.
a mosquito preventative
پیشگیریکننده از پشه
بازداشت احتیاطی
پزشکی پیشگیر (پیشگیرانه)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «preventive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preventive