شکل جمع:
interferencesدخالت، فضولی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
interference in other countries' internal affairs
دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر
There is no need for interference on his part.
احتیاجی به دخالت از طرف او نیست.
interference pattern
الگوی تداخلی
interference spectrum
طیف تداخلی
(فوتبال آمریکایی) دارندهی توپ را همراهی کردن (به منظور تنه زدن به یا پس زدن حریفان)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interference» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interference