گذشتهی ساده:
conflictedشکل سوم:
conflictedسومشخص مفرد:
conflictsوجه وصفی حال:
conflictingشکل جمع:
conflictsستیز، کشاکش، کشمکش، نبرد، برخورد، ناسازگاری، تضاد، مغایرت، منافات، اختلاف
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
The conflict between the two nations resulted in a lengthy war.
ستیز میان دو کشور به جنگی طولانی منتج شد.
The conflict between management and the employees led to a strike.
ناسازگاری بین مدیریت و کارکنان به اعتصاب منجر شد.
the eternal conflict of right and wrong
ستیز ابدی حق و باطل
conflict of interests
تضاد منافع
the conflict between workers and employers
ناسازگاری کارگران و کارفرمایان
countries involved in armed conflict
کشورهای گرفتار ستیز مسلحانه
the conflict of motives
تعارض انگیزهها
an inner conflict
کشمکش درونی
ناسازگار بودن، در تضاد بودن، کشمکش داشتن، نفی کردن، منافات داشتن، مغایرت داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ideas that conflict.
عقایدی که با هم منافات دارند.
His explanation conflicted with what he had told me before.
توضیح او با آنچه قبلاً به من گفته بود، مغایرت داشت.
جنگیدن، مبارزه کردن، ستیز کردن، ناسازگار بودن، توافق نداشتن، تضاد داشتن، در تضاد بودن
The team members conflicted on which strategy to for the upcoming game.
اعضای تیم درمورد اینکه برای بازی پیش رو کدام استراتژی را دنبال کنند، توافق نداشتند.
The students conflicted over which topic to choose for their group presentation.
دانشآموزان بر سر اینکه برای ارائهی گروهیشان کدام موضوع را انتخاب کنند، در تضاد بودند.
دچار کشمکش کردن، جنگاندن
در افتادن (با)، درگیر شدن (با)، همستیز شدن (با)
درگیر (با)، همستیز (با)، در تعارض (با)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conflict» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conflict