گذشتهی ساده:
dancedشکل سوم:
dancedسومشخص مفرد:
dancesوجه وصفی حال:
dancingشکل جمع:
dancesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بخشی از رستوران و غیره که کف آن برای رقص ساخته شده است، پیست رقص
نزدیک بودن و بذل توجه فراوان کردن، دور کسی پرپر زدن
هرروز به سازی رقصیدن، به ساز دیگری رقصیدن
lead someone a merry chase (or dance)
با فریب کسی را به کار بیهودهای گماردن، دنبال نخود سیاه فرستادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dance