با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Get Down

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb B2
دلسرد کردن، افسرده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
phrasal verb
ثبت کردن، نوشتن
phrasal verb
قورت دادن
phrasal verb
پیاده شدن
phrasal verb
بعد از غذا میز را ترک کردن
phrasal verb
کاهش یافتن، پایین رفتن
phrasal verb
رابطه داشتن، رابطه جنسی برقرار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد get down

  1. phrasal verb dismount
    Synonyms: alight, bring down, climb down, come down, descend, disembark, get off, lower, step down
    Antonyms: get up, mount
  2. phrasal verb Depress, discourage, fatigue
  3. phrasal verb Swallow
  4. phrasal verb Relax and enjoy oneself completely, be uninhibited in one's enjoyment
  5. phrasal verb Duck or take cover
  6. phrasal verb Leave the table after dining
  7. phrasal verb Record in writing

ارجاع به لغت get down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/get-down

لغات نزدیک get down

پیشنهاد بهبود معانی