با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Mount

maʊnt maʊnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mounted
  • شکل سوم:

    mounted
  • سوم‌شخص مفرد:

    mounts
  • وجه وصفی حال:

    mounting
  • شکل جمع:

    mounts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
(ادبی) کوه، تپه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Mount Damavand
- کوه دماوند
verb - transitive
بالا رفتن از، صعود کردن از
- Slowly, he mounted up the steps.
- به آهستگی از پله ها بالا رفت.
- His soul mounted to heaven.
- روحش به آسمان صعود کرد.
verb - transitive
(شخص) سوار اسب کردن
verb - transitive
(عکس، تمبر) چسباندن، زدن، گذاشتن، قرار دادن، (نقشه) چسباندن، (دستگاه) نصب کردن، کار گذاشتن
verb - transitive
(نمایشگاه، تظاهرات) تدارک دیدن، ترتیب دادن، برپاکردن، (فیلم) نمایش دادن
verb - transitive
محافظ گذاشتن، مراقب گذاشتن، نگهبان گذاشتن، کشیک گذاشتن
verb - intransitive
بالا رفتن، صعود کردن، (به سمت) بالا رفتن
verb - intransitive
سوار اسب شدن
verb - intransitive
(قمیت) افزایش یافتن، بالا رفتن، زیاد شدن، روی هم انباشته شدن
- Our profits are mounting.
- سود ما در حال تزاید است.
- Unemployment has mounted considerably.
- بیکاری به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای زیاد شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mount

  1. verb climb
    Synonyms: arise, ascend, back, bestride, clamber up, climb onto, climb up on, escalade, escalate, get astride, get up on, go up, jump on, lift, rise, scale, soar, tower, up, vault
    Antonyms: alight, dismount, fall
  2. verb increase, grow
    Synonyms: accumulate, aggravate, augment, build, deepen, enhance, enlarge, escalate, expand, heighten, intensate, intensify, multiply, pile up, redouble, rise, rouse, swell, upsurge, wax
    Antonyms: decline, decrease, drop, fall, slump, subside
  3. verb affix, frame
    Synonyms: emplace, exhibit, fit, install, place, position, prepare, produce, put in place, put on, set up, show, stage
    Antonyms: dismount, unfix

ارجاع به لغت mount

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mount» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mount

لغات نزدیک mount

پیشنهاد بهبود معانی