آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ بهمن ۱۴۰۳

    Mount

    maʊnt maʊnt

    گذشته‌ی ساده:

    mounted

    شکل سوم:

    mounted

    سوم‌شخص مفرد:

    mounts

    وجه وصفی حال:

    mounting

    شکل جمع:

    mounts

    معنی mount | جمله با mount

    noun C2

    (ادبی) کوه، تپه

    Mount Damavand

    کوه دماوند

    verb - transitive

    بالا رفتن از، صعود کردن از

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Slowly, he mounted up the steps.

    به آهستگی از پله ها بالا رفت.

    His soul mounted to heaven.

    روحش به آسمان صعود کرد.

    verb - transitive

    (شخص) سوار اسب کردن

    verb - transitive

    (عکس، تمبر) چسباندن، زدن، گذاشتن، قرار دادن، (نقشه) چسباندن، (دستگاه) نصب کردن، کار گذاشتن

    verb - transitive

    (نمایشگاه، تظاهرات) تدارک دیدن، ترتیب دادن، برپاکردن، (فیلم) نمایش دادن

    verb - transitive

    محافظ گذاشتن، مراقب گذاشتن، نگهبان گذاشتن، کشیک گذاشتن

    verb - intransitive

    بالا رفتن، صعود کردن، (به سمت) بالا رفتن

    verb - intransitive

    سوار اسب شدن

    verb - intransitive

    (قمیت) افزایش یافتن، بالا رفتن، زیاد شدن، روی هم انباشته شدن

    Our profits are mounting.

    سود ما در حال تزاید است.

    Unemployment has mounted considerably.

    بیکاری به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای زیاد شده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد mount

    1. verb climb
      Synonyms:
      ascend rise go up scale clamber up arise escalate soar up vault tower lift bestride get astride climb onto climb up on get up on jump on back
      Antonyms:
      fall dismount alight
    1. verb increase, grow
      Synonyms:
      grow expand enlarge multiply augment intensify heighten swell accumulate build aggravate enhance escalate rise deepen pile up redouble rouse upsurge intensate wax
      Antonyms:
      decrease decline drop fall slump subside
    1. verb affix, frame
      Synonyms:
      place put in place install set up position fit show produce prepare exhibit emplace put on stage
      Antonyms:
      unfix dismount

    سوال‌های رایج mount

    گذشته‌ی ساده mount چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده mount در زبان انگلیسی mounted است.

    شکل سوم mount چی میشه؟

    شکل سوم mount در زبان انگلیسی mounted است.

    شکل جمع mount چی میشه؟

    شکل جمع mount در زبان انگلیسی mounts است.

    وجه وصفی حال mount چی میشه؟

    وجه وصفی حال mount در زبان انگلیسی mounting است.

    سوم‌شخص مفرد mount چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد mount در زبان انگلیسی mounts است.

    ارجاع به لغت mount

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mount» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mount

    لغات نزدیک mount

    • - moult
    • - mound
    • - mount
    • - mount kosciusko
    • - mount mitchell
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.