زیاد شدن، انباشتن، انباشته شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dishes in the sink have been piling up for days.
ظرفهای داخل سینک روزهاست روی هم انباشته شده است.
If you don't stay organized, your work can quickly pile up.
اگر منظم نباشی، کارهایت به سرعت انباشته میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pile up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pile-up