آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Bestride

bɪˈstraɪd bɪˈstraɪd

معنی bestride | جمله با bestride

verb - transitive

باپاهای گشاد نشستن یا ایستادن، نگه داری ودفاع کردن از

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The tall man bestrode the fence.

مرد قدبلند هریک از پاهای خود را در یک سوی نرده قرار داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bestride

  1. verb to sit or stand with a leg on each side of
    Synonyms:
    sit ride mount get on climb on straddle hop on stride mount-up jump-on
    Antonyms:
    hop out

ارجاع به لغت bestride

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bestride» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bestride

لغات نزدیک bestride

پیشنهاد بهبود معانی