آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ مرداد ۱۴۰۴

    Get On

    ˈɡetˈɑːn ɡetɒn

    گذشته‌ی ساده:

    got on

    شکل سوم:

    gotten on

    سوم‌شخص مفرد:

    gets on

    وجه وصفی حال:

    getting on

    معنی get on | جمله با get on

    phrasal verb B1

    انگلیسی بریتانیایی تفاهم داشتن، کنار آمدن، رابطه‌ی خوب داشتن

    در انگلیسی آمریکایی و بریتانیایی از get along استفاده می‌شود.

    I don’t get on with my neighbor because of his loud music.

    به‌خاطر موسیقی بلند همسایه‌ام، با او رابطه‌ی خوبی ندارم.

    They seem to get on well despite their differences.

    به نظر می‌رسد با وجود تفاوت‌ها، با هم تفاهم دارند.

    phrasal verb B1

    انگلیسی بریتانیایی پیش رفتن، از پس کاری برآمدن، ادامه دادن، انجام دادن، جلو رفتن

    در انگلیسی آمریکایی و بریتانیایی از get along استفاده می‌شود.

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Just get on with your work and stop complaining.

    فقط کارت را ادامه بده و دیگه غر نزن.

    I wonder how she's getting on without her family.

    نمی‌دانم بدون خانواده‌اش چطور پیش می‌رود.

    phrasal verb B2

    انگلیسی بریتانیایی ادامه دادن، برگشتن به کار، مشغول کاری شدن

    Let me make a call, then I’ll get on with cooking.

    بگذار تماسی بگیرم، سپس آشپزی را ادامه می‌دهم.

    Stop chatting and get on with your homework.

    صحبت کردن را تمام کن و مشغول به انجام تکالیفت شو.

    phrasal verb A2

    سوار شدن، داخل شدن، وارد شدن (وسایل نقلیه)

    They got on quickly and found seats at the back of the bus.

    آن‌ها سریع سوار شدند و در قسمت عقب اتوبوس جا پیدا کردند.

    He got on his moped.

    سوار موتورش شد.

    phrasal verb informal

    پیر شدن، سال‌خورده شدن

    در انگلیسی آمریکایی از be getting up there استفاده می‌شود.

    Even though he's getting on, he still works full time.

    با اینکه دارد پیر می‌شود، هنوز تمام وقت کار می‌کند.

    I’m getting on a bit. I don’t have the energy I used to.

    کمی دارم سال‌خورده می‌شوم؛ مثل قبل انرژی ندارم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He is getting on in years.

    دارد شکسته می‌شود.

    phrasal verb informal

    انگلیسی بریتانیایی دیر شدن

    I didn’t realize how much time had got on until I looked at my watch.

    نفهمیدم چقدر زمان گذشته تا اینکه به ساعتم نگاه کردم.

    It was getting on, so we decided to call it a day.

    داشت دیر می‌شد، برای همین تصمیم گرفتیم کار را تمام کنیم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد get on

    1. verb mount
      Synonyms:
      climb go up ascend board embark scale enplane entrain
      Antonyms:
      get off dismount
    1. verb cope, progress
      Synonyms:
      do manage succeed advance get by get along fare make out do well enough prosper shift muddle through
    1. verb be compatible
      Synonyms:
      agree get along harmonize concur be friendly hit it off
      Antonyms:
      disagree
    1. verb put clothing on
      Synonyms:
      wear dress put on don assume draw on slip into attire throw on
      Antonyms:
      unclothe disrobe

    Phrasal verbs

    get on to

    تماس گرفتن

    پیشرفت کردن

    get on for

    نزدیک شدن

    get on with

    شروع کردن، ادامه دادن

    با کسی رابطه‌ی خوب داشتن

    Collocations

    get on a train

    سوار قطار شدن

    get on a plane

    سوار هواپیما شدن

    Idioms

    get on (or off) someone's case

    (عامیانه) در کار دیگری دخالت کردن (یا نکردن)

    get on someone's nerves

    (عامیانه) اعصاب کسی را خراب کردن

    سوال‌های رایج get on

    گذشته‌ی ساده get on چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده get on در زبان انگلیسی got on است.

    شکل سوم get on چی میشه؟

    شکل سوم get on در زبان انگلیسی gotten on است.

    وجه وصفی حال get on چی میشه؟

    وجه وصفی حال get on در زبان انگلیسی getting on است.

    سوم‌شخص مفرد get on چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد get on در زبان انگلیسی gets on است.

    ارجاع به لغت get on

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «get on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get on

    لغات نزدیک get on

    • - get off to a good start
    • - get off your arse
    • - get on
    • - get on (or off) someone's case
    • - get on a plane
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.