آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Get On

ˈɡetˈɑːn ɡetɒn

گذشته‌ی ساده:

got on

شکل سوم:

gotten on

سوم‌شخص مفرد:

gets on

وجه وصفی حال:

getting on

معنی get on | جمله با get on

phrasal verb B1

انگلیسی بریتانیایی تفاهم داشتن، کنار آمدن، رابطه‌ی خوب داشتن

در انگلیسی آمریکایی و بریتانیایی از get along استفاده می‌شود.

I don’t get on with my neighbor because of his loud music.

به‌خاطر موسیقی بلند همسایه‌ام، با او رابطه‌ی خوبی ندارم.

They seem to get on well despite their differences.

به نظر می‌رسد با وجود تفاوت‌ها، با هم تفاهم دارند.

phrasal verb B1

انگلیسی بریتانیایی پیش رفتن، از پس کاری برآمدن، ادامه دادن، انجام دادن، جلو رفتن

در انگلیسی آمریکایی و بریتانیایی از get along استفاده می‌شود.

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Just get on with your work and stop complaining.

فقط کارت را ادامه بده و دیگه غر نزن.

I wonder how she's getting on without her family.

نمی‌دانم بدون خانواده‌اش چطور پیش می‌رود.

phrasal verb B2

انگلیسی بریتانیایی ادامه دادن، برگشتن به کار، مشغول کاری شدن

Let me make a call, then I’ll get on with cooking.

بگذار تماسی بگیرم، سپس آشپزی را ادامه می‌دهم.

Stop chatting and get on with your homework.

صحبت کردن را تمام کن و مشغول به انجام تکالیفت شو.

phrasal verb A2

سوار شدن، داخل شدن، وارد شدن (وسایل نقلیه)

They got on quickly and found seats at the back of the bus.

آن‌ها سریع سوار شدند و در قسمت عقب اتوبوس جا پیدا کردند.

He got on his moped.

سوار موتورش شد.

phrasal verb informal

پیر شدن، سال‌خورده شدن

در انگلیسی آمریکایی از be getting up there استفاده می‌شود.

Even though he's getting on, he still works full time.

با اینکه دارد پیر می‌شود، هنوز تمام وقت کار می‌کند.

I’m getting on a bit. I don’t have the energy I used to.

کمی دارم سال‌خورده می‌شوم؛ مثل قبل انرژی ندارم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He is getting on in years.

دارد شکسته می‌شود.

phrasal verb informal

انگلیسی بریتانیایی دیر شدن

I didn’t realize how much time had got on until I looked at my watch.

نفهمیدم چقدر زمان گذشته تا اینکه به ساعتم نگاه کردم.

It was getting on, so we decided to call it a day.

داشت دیر می‌شد، برای همین تصمیم گرفتیم کار را تمام کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد get on

  1. verb mount
    Antonyms:
  1. verb cope, progress
  1. verb be compatible
    Synonyms:
    Antonyms:
  1. verb put clothing on
    Antonyms:

Phrasal verbs

get on to

تماس گرفتن

پیشرفت کردن

get on for

نزدیک شدن

get on with

شروع کردن، ادامه دادن

با کسی رابطه‌ی خوب داشتن

Collocations

get on a train

سوار قطار شدن

get on a plane

سوار هواپیما شدن

Idioms

get on (or off) someone's case

(عامیانه) در کار دیگری دخالت کردن (یا نکردن)

get on someone's nerves

(عامیانه) اعصاب کسی را خراب کردن

سوال‌های رایج get on

گذشته‌ی ساده get on چی میشه؟

گذشته‌ی ساده get on در زبان انگلیسی got on است.

شکل سوم get on چی میشه؟

شکل سوم get on در زبان انگلیسی gotten on است.

وجه وصفی حال get on چی میشه؟

وجه وصفی حال get on در زبان انگلیسی getting on است.

سوم‌شخص مفرد get on چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد get on در زبان انگلیسی gets on است.

ارجاع به لغت get on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get on

لغات نزدیک get on

پیشنهاد بهبود معانی