گذشتهی ساده:
disagreedشکل سوم:
disagreedسومشخص مفرد:
disagreesوجه وصفی حال:
disagreeingناهمرأی بودن، همعقیده نبودن، موافق نبودن، مخالف بودن، ناسازگار بودن، نساختن با، مخالفت کردن با، مغایر بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to disagree with someone about something
با کسی دربارهی چیزی مخالفت کردن
The two sides disagreed on some major issues.
دو طرف در برخی مسائل مهم با هم مخالف بودند.
He will disagree with whatever I say.
او با هرچیزی که من بگویم مخالفت خواهد کرد.
His reports disagree with those of others.
گزارشهای او با گزارشهای دیگران مغایر است.
Rasht weather disagreed with me.
هوای رشت به من نمیساخت.
Is it true that cheese disagrees with you?
راست است که پنیر به شما نمیسازد؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disagree» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disagree