آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ شهریور ۱۴۰۴

    Disagree

    ˌdɪsəˈɡriː ˌdɪsəˈɡriː

    گذشته‌ی ساده:

    disagreed

    شکل سوم:

    disagreed

    سوم‌شخص مفرد:

    disagrees

    وجه وصفی حال:

    disagreeing

    معنی disagree | جمله با disagree

    verb - intransitive B1

    مخالف بودن، اختلاف نظر داشتن، هم‌نظر نبودن، موافق نبودن، هم‌عقیده نبودن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The two sides disagreed on some major issues.

    دو طرف در برخی مسائل مهم با هم مخالف بودند.

    He will disagree with whatever I say.

    او با هرچیزی که من بگویم مخالفت خواهد کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to disagree with someone about something

    با کسی درباره‌ی چیزی مخالفت کردن

    verb - intransitive

    مطابقت نداشتن، مغایرت داشتن، ناسازگار بودن، همخوان نبودن، تفاوت داشتن، نساختن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    His reports disagree with those of others.

    گزارش‌های او با گزارش‌های دیگران مغایر است.

    Rasht weather disagreed with me.

    هوای رشت به من نمی‌ساخت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Is it true that cheese disagrees with you?

    راست است که پنیر به شما نمی‌سازد؟

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد disagree

    1. verb be different
      Synonyms:
      differ vary deviate depart contradict conflict clash dissent diverge disharmonize discord run counter to war be dissimilar counter be discordant
      Antonyms:
      agree harmonize coincide
    1. verb argue; hold differing opinion
      Synonyms:
      argue dispute differ object contend debate clash quarrel fight oppose bicker wrangle contest scrap spar fall out disaccord dissent divide have words row take issue controverialize controvert altercate brawl skirmish war break with feud spat haggle palter logomachize rip zap bring action sue take on set to go for the jugular jump on lay into let have it
      Antonyms:
      agree accept consent concur
    1. verb be injurious
      Synonyms:
      hurt trouble bother upset injure distress discomfort nauseate sicken make ill be distasteful be disturbing go against the grain be unsuitable
      Antonyms:
      help aid

    Collocations

    disagree fundamentally

    مخالفت اساسی داشتن

    disagree profoundly

    مخالفت عمیق داشتن

    tend to disagree

    متمایل به مخالفت بودن، معمولا مخالفت کردن

    لغات هم‌خانواده disagree

    • noun
      disagreement
    • adjective
      disagreeable
    • verb - intransitive
      disagree

    سوال‌های رایج disagree

    گذشته‌ی ساده disagree چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده disagree در زبان انگلیسی disagreed است.

    شکل سوم disagree چی میشه؟

    شکل سوم disagree در زبان انگلیسی disagreed است.

    وجه وصفی حال disagree چی میشه؟

    وجه وصفی حال disagree در زبان انگلیسی disagreeing است.

    سوم‌شخص مفرد disagree چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد disagree در زبان انگلیسی disagrees است.

    ارجاع به لغت disagree

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «disagree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disagree

    لغات نزدیک disagree

    • - disafforest
    • - disaggregation
    • - disagree
    • - disagree fundamentally
    • - disagree profoundly
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.