فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fall Out

American: ˈfɑːlˈaʊt British: fɔːlaʊt

معنی‌ها

phrasal verb B2

دعوا کردن، مشاجره کردن

phrasal verb

اتفاق افتادن، رخ دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
phrasal verb

(نظام و ارتش) از خط خارج شدن، از صف بیرون رفتن

phrasal verb

(مو و دندان و غیره) افتادن، ریختن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fall out

  1. verb argue
    Synonyms:
    disagree quarrel fight clash differ squabble bicker spar altercate
    Antonyms:
    agree concur
  1. verb come to pass
    Synonyms:
    happen occur take place turn out result befall chance

ارجاع به لغت fall out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fall out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fall out

لغات نزدیک fall out

پیشنهاد بهبود معانی