آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ شهریور ۱۴۰۴

    Wrangle

    ˈræŋɡl ˈræŋɡl

    معنی wrangle | جمله با wrangle

    noun verb - transitive verb - intransitive

    دادوبیداد کردن، مشاجره کردن، نزاع کردن، دادوبیداد، مشاجره، نزاع، گردآوری و راندن احشام

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    to wrangle over politics

    بر سر سیاست مجادله کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wrangle

    1. noun fight, argument
      Synonyms:
      disagreement argument dispute quarrel altercation brawl clash tiff squabble row controversy fracas exchange falling-out hassle bickering blowup scene ruckus rumpus flap ruction brannigan blow-off set-to rumble brouhaha contest battle royal knock-down drag-out
      Antonyms:
      agreement peace
    1. verb fight, argue
      Synonyms:
      argue disagree quarrel dispute bicker squabble row contend scrap tiff spat hassle fall out have words take on bump heads put up a fight tangle lock horns pick a bone cross swords brawl altercate have at it
      Antonyms:
      agree give in

    سوال‌های رایج wrangle

    معنی wrangle به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «wrangle» در زبان فارسی به «مشاجره کردن»، «بحث کردن» یا «دست‌وپنجه نرم کردن با» ترجمه می‌شود.

    این واژه هم به معنای جدل لفظی میان افراد به کار می‌رود و هم می‌تواند به معنای مهار کردن یا مدیریت کردن چیزی دشوار، مانند حیوانات یا مسائل پیچیده، استفاده شود. بنابراین «wrangle» هم کاربرد لفظی و هم استعاری دارد و بسته به بافت جمله معنا و شدت آن متفاوت است.

    در معنای اول، «wrangle» به اختلاف نظر یا مشاجره‌ای اشاره دارد که اغلب طولانی و پرچالش است. برای مثال، جمله‌ی «The lawyers wrangled over the contract for hours» به معنای «وکیل‌ها ساعت‌ها بر سر قرارداد بحث و مشاجره کردند» است. این کاربرد نشان می‌دهد که «wrangle» بر فرایند طولانی و پیچیده‌ی مذاکره یا اختلاف نظر تأکید دارد، نه صرفاً بر لحظه‌ای از بحث.

    کاربرد استعاری «wrangle» نیز بسیار رایج است و در آن شخص یا گروهی با مشکلی دشوار، شرایط پیچیده یا حتی داده‌ها و اطلاعات دست‌وپنجه نرم می‌کند. برای نمونه، در دنیای فناوری، جمله‌ی «She wrangled the data into a usable format» به معنای «او داده‌ها را به شکل قابل استفاده سامان داد» است. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه فراتر از معنای اولیه‌ی مشاجره، به مهارت، تلاش و صبر در مواجهه با پیچیدگی‌ها اشاره دارد.

    از نظر تاریخی و فرهنگی، «wrangle» با محیط‌های غرب وحشی آمریکا و فعالیت‌های مرتبط با دامداری و کشاورزی نیز پیوند خورده است. در این زمینه، wrangle کردن حیوانات به معنای کنترل، هدایت و مدیریت گاوها یا اسب‌ها بود که نیازمند مهارت، تجربه و دقت بالا بود. این معنا باعث شد که «wrangle» در زبان انگلیسی استعاری شود و هر نوع مواجهه با چالش یا مسئله‌ی دشوار را نیز شامل شود.

    زبان‌شناسان و استادان زبان نیز «wrangle» را نمونه‌ای از واژگان پویا و چندمنظوره می‌دانند که نشان‌دهنده‌ی انعطاف و تحول معنایی در زبان است. این واژه هم کاربرد روزمره دارد و هم در متن‌های ادبی، خبری و حرفه‌ای به کار می‌رود. همین ویژگی باعث می‌شود که یادگیری «wrangle» برای زبان‌آموزان فرصتی باشد تا علاوه بر گسترش دایره‌ی لغات، با توانایی‌های استعاری و سبکی واژه‌ها نیز آشنا شوند.

    ارجاع به لغت wrangle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wrangle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrangle

    لغات نزدیک wrangle

    • - wrangell
    • - wrangell-st elias national park
    • - wrangle
    • - wrangler
    • - wrap
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.