امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flap

flæp flæp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    flapped
  • شکل سوم:

    flapped
  • سوم‌شخص مفرد:

    flaps
  • وجه وصفی حال:

    flapping
  • شکل جمع:

    flaps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
ضربه، صدای چلپ، آویخته‌وشل، برگه یا قسمت آویخته، زبانه کفش، بال و پرزدن مرغ به‌هم زدن، پرزدن، دری‌وری گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the flap of a pocket
- (کت و پالتو) در جیب
- A cap with flaps that can be pulled down to protect the ears.
- کلاه دارای زبانه‌هایی که می‌توان آن‌ها را برای حفظ گوش‌ها (از سرما) پایین کشید.
- The flap of this envelope is torn.
- در این پاکت پاره شده است.
- the steady flap of bird wings
- صدای مداوم بال پرندگان
- The sail gave a flap as the wind died.
- هنگام فروکش باد، بادبان تپی صدا کرد.
- Her statements had everybody in a flap.
- اظهارات او همه را به هیجان آورد.
- anytime there was a flap
- هروقت که کار گیر می‌کرد
- flapped
- زنشی
- I flapped the fly with a folded newspaper.
- مگس را با روزنامه‌ی تاشده زدم.
- A bird flapping its wings.
- پرنده‌ای که بال می‌زند.
- The sails were flapping in the wind.
- بادبان‌ها در باد تکان می‌خوردند.
- The children flapped with their arms as they went down the hallway.
- (مجازی) شاگردان هنگام عبور از راهرو، دستان خود را در هوا تکان می‌دادند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flap

  1. noun winged or extended part of an object
    Synonyms:
    accessory adjunct appendage apron cover drop fly fold hanging lapel lobe lug overlap pendant pendulosity ply queue skirt strip tab tag tail tippet
  1. noun commotion
    Synonyms:
    agitation banging brouhaha confusion dither fluster flutter fuss lather panic pother state stew sweat tizzy to-do tumult turbulence turmoil twitter
    Antonyms:
    calm peace peacefulness
  1. verb flutter
    Synonyms:
    agitate beat dangle flail flash flop hang lop shake swing swish thrash thresh vibrate wag wave

ارجاع به لغت flap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flap

لغات نزدیک flap

پیشنهاد بهبود معانی