نرمه (مثل نرمه گوش)، آویز، بخش پهن و گردی که به چیزی آویخته یا پیش آمده باشد، لخته، گوشه، بخشی از عضله یا مغز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They put a hole through the lobes of their ears.
آنها نرمهی گوش خود را سوراخ میکنند.
The left lung is made up of two lobes.
شش چپ از دو لب تشکیل شدهاست.
lobe of the brain
یک لب مغز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lobe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lobe