با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Lobe

loʊb ləʊb
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    نرمه (مثل نرمه گوش)، آویز، بخش پهن و گردی که به چیزی آویخته یا پیش آمده باشد، لخته، گوشه، بخشی از عضله یا مغز
    • - They put a hole through the lobes of their ears.
    • - آن‌ها نرمه‌ی گوش خود را سوراخ می‌کنند.
    • - The left lung is made up of two lobes.
    • - شش چپ از دو لب تشکیل شده‌است.
    • - lobe of the brain
    • - یک لب مغز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lobe

  1. noun
    Synonyms: flap, fold, section, projection, portion, lap, convexity, protuberance, node, wattle, excurvation

ارجاع به لغت lobe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lobe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lobe

لغات نزدیک lobe

پیشنهاد بهبود معانی