فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Node

noʊd nəʊd

شکل جمع:

nodes

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun

گره، اشکال، دشواری، برآمدگی، ورم، غده، منحنی

noun

گره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

lymph nodes

غدد لنفاوی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد node

  1. noun bud
    Synonyms:
    lump bump growth swelling knot knob protuberance nodule bulge clot burl
  1. noun knot, growth
    Synonyms:
    bump lump swelling knob bulge protuberance clot tumor bud burl

ارجاع به لغت node

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «node» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/node

لغات نزدیک node

پیشنهاد بهبود معانی