آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آبان ۱۴۰۴

    Node

    noʊd nəʊd

    شکل جمع:

    nodes

    معنی node | جمله با node

    noun countable

    گیاه‌شناسی گره (محل اتصال برگ و ساقه)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    A healthy node can produce multiple shoots.

    گره‌ی سالم می‌تواند چند شاخه تولید کند.

    Cuttings should be taken from just below a node for propagation.

    برای قلمه زدن، باید درست از زیر گره برش زد.

    noun countable

    ریاضی کامپیوتر گره، نقطه‌ی اتصال، مرکز تقاطع

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    They mapped all the nodes of the transportation network.

    آن‌ها تمام نقاط اتصال شبکه‌ی حمل‌ونقل را نقشه‌برداری کردند.

    The engineer checked the nodes where the pipelines intersect.

    مهندس، گره‌هایی را که لوله‌ها در آن‌ها تلاقی داشتند بررسی کرد.

    noun countable

    پزشکی گره، غده، نود (توده‌ی کوچک بافت)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    Lymph nodes filter harmful substances from the body.

    غدد لنفاوی مواد مضر را از بدن تصفیه می‌کنند.

    Doctors monitor nodes to track the progress of the disease.

    پزشکان برای پیگیری پیشرفت بیماری، نودها را تحت نظر دارند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    lymph nodes

    غدد لنفاوی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد node

    1. noun knot, growth
      Synonyms:
      bump lump swelling knob bulge protuberance clot tumor bud burl
    1. noun bud
      Synonyms:
      lump bump growth swelling knot knob protuberance nodule bulge clot burl

    سوال‌های رایج node

    معنی node به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «node» در زبان فارسی به «گره»، «نقطه اتصال» یا «یگان» ترجمه می‌شود.

    در حوزه‌های مختلف علمی و فنی، واژه‌ی «node» کاربردهای متنوعی دارد، اما مفهوم بنیادین آن تقریباً در همه‌ی زمینه‌ها ثابت است: نقطه‌ای که در آن ارتباط، اتصال یا تبادل اطلاعات، نیرو یا داده شکل می‌گیرد. از رایانش و شبکه گرفته تا زیست‌شناسی، فیزیک، ریاضیات و حتی زبان‌شناسی، واژه‌ی «گره» جایگاه ویژه‌ای دارد و هر بار با توجه به بستر تخصصی خود، معنای دقیق‌تری به خود می‌گیرد.

    در علوم رایانه و فناوری اطلاعات، «گره» به یک نقطه یا دستگاه در یک شبکه اطلاق می‌شود که توانایی ارسال، دریافت یا ذخیره‌سازی داده را دارد. به‌عنوان مثال، در یک شبکه‌ی کامپیوتری، هر کامپیوتر، چاپگر یا سرور می‌تواند به‌عنوان یک گره شناخته شود. در ساختارهای پیچیده‌تری مانند بلاک‌چین، هر «node» ممکن است نقش مستقلی در تأیید تراکنش‌ها یا ذخیره‌ی نسخه‌ای از دفتر کل داشته باشد. در این حوزه، «گره‌ها» ستون فقرات معماری غیرمتمرکز را شکل می‌دهند و عملکرد درست آن‌ها نقش حیاتی در پایداری و امنیت سیستم دارد.

    در ریاضیات، به‌ویژه در نظریه‌ی گراف، «گره» به رأس‌های یک گراف اشاره دارد؛ نقاطی که توسط یال‌ها یا خطوط به یکدیگر متصل می‌شوند. این کاربرد در مدل‌سازی مسائل واقعی مانند شبکه‌های اجتماعی، سیستم‌های حمل‌ونقل یا ارتباطات میان انسان‌ها و ماشین‌ها بسیار مؤثر است. تحلیل گراف‌ها و گره‌های آن‌ها به ما کمک می‌کند تا الگوهای پنهان، نقاط ضعف، یا ساختارهای کلیدی یک شبکه را شناسایی کنیم.

    در پزشکی و زیست‌شناسی، «node» به ساختارهایی مانند «گره‌های لنفاوی» اشاره دارد که در سیستم ایمنی بدن نقش دارند. این گره‌ها مراکز فیلتر کردن مایعات بدن هستند و در برابر عوامل بیماری‌زا مقاومت ایجاد می‌کنند. شناخت عملکرد گره‌های زیستی برای درک بهتر سلامت بدن، سیستم ایمنی و بیماری‌هایی چون سرطان حیاتی است.

    حتی در مهندسی و طراحی سازه‌ها نیز واژه‌ی «گره» کاربرد دارد. در این زمینه، گره نقطه‌ای است که در آن اعضای یک سازه – مانند تیرها یا کابل‌ها – به هم متصل می‌شوند. این گره‌ها باید طراحی دقیقی داشته باشند تا تنش‌های وارد شده را به‌درستی منتقل کنند و تعادل سازه حفظ شود.

    «node» یا «گره» مفهومی است چندبُعدی که بسته به زمینه‌ی علمی مورد نظر، معنایی دقیق اما مرتبط دارد. آنچه در همه‌ی کاربردها مشترک است، نقش محوری گره به‌عنوان نقطه‌ی پیوند، تمرکز یا تقاطع است؛ جایی که عناصر مختلف به هم می‌رسند، تعامل می‌کنند یا مسیرشان تغییر می‌یابد.

    شکل جمع node چی میشه؟

    شکل جمع node در زبان انگلیسی nodes است.

    ارجاع به لغت node

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «node» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/node

    لغات نزدیک node

    • - noddle
    • - noddy
    • - node
    • - nodical
    • - nodose
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.