فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Node

noʊd nəʊd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nodes

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun
    گره، اشکال، دشواری، برآمدگی، ورم، غده، منحنی
  • noun
    گره
    • - lymph nodes
    • - غدد لنفاوی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد node

  1. noun bud
    Synonyms: bulge, bump, burl, clot, growth, knob, knot, lump, nodule, protuberance, swelling
  2. noun knot, growth
    Synonyms: bud, bulge, bump, burl, clot, knob, lump, protuberance, swelling, tumor

ارجاع به لغت node

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «node» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/node

لغات نزدیک node

پیشنهاد بهبود معانی