فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tumor

American: ˈtuːmər British: ˈtuːmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tumors

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی tumour است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    دشپل، تومور، برآمدگی، ورم، غده، خیز
    • - a benign tumor
    • - غده‌ی خوش‌خیم
    • - a malignant tumor
    • - آموی بدخیم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tumor

  1. noun abnormal growth in animate being
    Synonyms: bump, cancer, carcinoma, cyst, lump, neoplasm, sarcoma, swelling, tumefaction

ارجاع به لغت tumor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tumor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tumor

لغات نزدیک tumor

پیشنهاد بهبود معانی