فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cancer

ˈkænsər ˈkænsə

شکل جمع:

cancers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B1

پزشکی سرطان، هر چیز زیانبخش یا جانکاه در حال گسترش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

They say smoking causes lung cancer.

می‌گویند سیگار کشیدن موجب سرطان ریه می‌شود.

cancer cell

یاخته‌ی سرطانی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Pessimism is a cancer that destroys a society from within.

بدبینی بلایی است که اجتماع را از درون نابود می‌کند.

noun

(جغرافی) مدار رأس السرطان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun

(نجوم - با c بزرگ) استارگان (صورت فلکی) خرچنگ (بین اسد و دو پیکر)، (نجوم) برج سرطان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cancer

  1. noun malignant growth
    Synonyms:
    tumor disease malignancy carcinoma sickness corruption C big C canker long illness
    Antonyms:
    benignity

ارجاع به لغت cancer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cancer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cancer

لغات نزدیک cancer

پیشنهاد بهبود معانی