آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Malignancy

məˈlɪɡnənsi məˈlɪɡnənsi

معنی malignancy | جمله با malignancy

noun

ردائت، زیان‌آوری، بدخواهی، کینه‌جویی، خباثت، نحوست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

They removed the malignancy.

غده‌ی بدخیم را درآوردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد malignancy

  1. noun a desire to harm others or to see others suffer
    Synonyms:
    malice hatred spite ill will meanness nastiness malevolence maliciousness spitefulness viciousness malignity malignance despitefulness venomousness poisonousness virulence fatality
    Antonyms:
    benignancy

ارجاع به لغت malignancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malignancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/malignancy

لغات نزدیک malignancy

پیشنهاد بهبود معانی