فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Malignant

məˈlɪɡnənt məˈlɪɡnənt

صفت تفضیلی:

more malignant

صفت عالی:

most malignant

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بدطینت، خطرناک، زیان‌آور، صدمه‌رسان، کینه‌جو، بدخواه، متمرد، سرکش

a malignant enemy

دشمن بدخواه

her malignant thoughts

اندیشه‌های بدجنسانه‌ی او

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They believed in the malignant power of the stars.

آنان به تأثیر بد ستارگان اعتقاد داشتند.

adjective

پزشکی بدخیم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The tumor in his eye is malignant.

غده‌ی درون چشم او بدخیم است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد malignant

  1. adjective diseased
    Synonyms:
    deadly fatal lethal poisonous destructive mortal pestilential cancerous internecine
    Antonyms:
    harmless benign uncancerous

ارجاع به لغت malignant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malignant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/malignant

لغات نزدیک malignant

پیشنهاد بهبود معانی