آخرین به‌روزرسانی:

Internecine

ˌɪntərˈniːsn / / -ˈnesiːn ˌɪntəˈniːsaɪn

معنی و نمونه‌جمله

adjective

کشتار یکدیگر، کشتار متقابل، قاتل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

An internecine war that had no winner.

جنگ دوسو ویرانگری که برنده نداشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد internecine

  1. adjective involving conflict within a group
    Synonyms:
    internal domestic civil fratricidal
  1. adjective mutually harmful
    Synonyms:
    deadly mutually destructive exterminatory

ارجاع به لغت internecine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «internecine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/internecine

لغات نزدیک internecine

پیشنهاد بهبود معانی