امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mortal

ˈmɔːrtl ˈmɔːtl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mortals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
فانی، فناپذیر، از بین رونده، مردنی، مرگ اور، مهلک، مرگبار، کشنده، خونین، مخرب، انسان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- We are all mortal, only You are immortal.
- ما همه فانی و بقا بس تو راست.
- all mortal beings
- همه‌ی موجودات فانی
- Socrates is mortal.
- سقراط میرا است.
- She got all the mortal things that she had wished for.
- او همه‌ی چیزهای دنیوی را که خواسته بود به‌دست آورد.
- a mortal disease
- بیماری کشنده
- a mortal wound
- زخم مهلک
- mortal combat
- نبرد بی‌امان
- mortal enemy
- دشمن جان
- mortal terror
- وحشت شدید
- The show lasted four mortal hours.
- نمایش چهار ساعت طاقت‌فرسا ادامه داشت.
- This gadget is ruined and of no mortal good to anyone.
- این دستگاه خراب است و فایده‌ی قابل‌تصوری برای هیچ‌کس ندارد.
- Rape is a mortal sin.
- زنای به عنف، گناه کبیره است.
- We mortals don't know what is really good for us.
- ما انسان‌ها نمی‌دانیم صلاحمان واقعاً چیست.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mortal

  1. adjective deadly
    Synonyms: bitter, death-dealing, deathly, destructive, dire, ending, extreme, fatal, grave, great, grievous, grim, intense, killing, last, lethal, malignant, merciless, monstrous, mortiferous, murderous, noxious, pestilent, pestilential, poisonous, relentless, remorseless, ruthless, severe, terminal, terrible, unrelenting
    Antonyms: invigorating, lifegiving, permanent, refreshing
  2. adjective human
    Synonyms: animate, bipedal, corporeal, creatural, earthly, ecce homo, ephemeral, evanescent, fading, finite, frail, fugacious, impermanent, momentary, passing, perishable, precarious, sublunary, temporal, transient, weak, worldly
    Antonyms: animal, immortal, inhuman, plant
  3. noun human being
    Synonyms: animal, being, body, character, creature, earthling, human, individual, living soul, man, naked ape, party, person, personage, soul, woman
    Antonyms: animal, plant

ارجاع به لغت mortal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mortal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mortal

لغات نزدیک mortal

پیشنهاد بهبود معانی