قاتلوار، کشنده، سبع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a murderous act
عمل وحشیانه
the murderous look of the drunken prisoner
نگاه جنایتبار زندانی مست
a murderous attack
حمله به قصد کشت
The final exams were murderous.
امتحانات نهایی کشنده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «murderous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/murderous