آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

    Fell

    fel fel

    مصدر:

    fall

    گذشته‌ی ساده:

    felled

    شکل سوم:

    fallen

    سوم‌شخص مفرد:

    fells

    وجه وصفی حال:

    felling

    معنی fell | جمله با fell

    شکل گذشته‌ی فعل fall

    He fell down the stairs and hurt his back.

    او از پله‌ها افتاد و کمرش آسیب دید.

    I fell asleep during the movie.

    وسط فیلم خوابم برد.

    verb - transitive

    قطع کردن، انداختن (درخت)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    They felled all of the forest's trees.

    آن‌ها همه‌ی درختان جنگل را انداختند.

    They felled the old oak to make room for the new building.

    آن‌ها بلوط قدیمی را قطع کردند تا جا برای ساختمان جدید باز شود.

    verb - transitive

    ورزش کسی را به زمین انداختن، نقش بر زمین کردن (به‌ویژه در ورزش)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    to fell an opponent with one blow

    حریف را با یک ضربه بر زمین افکندن

    He was felled by a brutal elbow to the jaw.

    او با ضربه‌ی آرنج شدیدی به فک، نقش زمین شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The boxer felled his rival in the third round.

    بوکسور رقیبش را در راند سوم به زمین انداخت.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی تپه‌، بلندی، زمین مرتفع (مخصوصاً در شمال‌غرب انگلستان)

    A cold wind blew across the bleak fell.

    باد سردی بر فراز تپه‌ی بی‌درخت می‌وزید.

    Sheep were grazing freely on the open fell.

    گوسفندها آزادانه در دشت مرتفع می‌چریدند.

    adjective

    قدیمی شرور، شیطانی، ظالم، ستمکار، اهریمنی

    Her fell words chilled everyone in the room.

    سخنان شرورانه‌اش همه را در اتاق به لرزه انداخت.

    They fought bravely against the fell forces of darkness.

    آنان با شجاعت در برابر نیروهای اهریمنی تاریکی جنگیدند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a fell poison

    زهر کاری

    his fell enemy

    دشمن جان او

    adjective

    انگلیسی بریتانیایی مربوط به بلندی‌ها، تپه‌ای

    Fell weather can change suddenly, so be prepared.

    آب‌وهوای بلندی‌ها می‌تواند ناگهان تغییر کند، پس آماده باشید.

    He has written a guide to fell climbing in the Lake District.

    او راهنمایی برای صعود به تپه‌ها در منطقه لیک دیستریکت نوشته است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fell

    1. verb to cause to fall, as from a shot or blow
      Synonyms:
      cut down strike down bring down drop down knock down floor ground deck chop down hew down mow-down fling down pull down blow-down flatten dash-down hurl down cause to fall level knock over prostrate blow-over bowl over throw precipitated
      Antonyms:
      erect raise construct build
    1. adjective showing or suggesting a disposition to be violently destructive without scruple or restraint
      Synonyms:
      barbarous cruel vicious inhuman savage bestial feral ferocious fierce brutal truculent wolfish roughshod
    1. verb chop down
      Synonyms:
      cut down down knock down flatten level mow down raze drop throw down bring down cause to fall floor hew hack slash cut demolish prostrate pull down sever strike down bowl over blow down ground tumble dash split gash mangle cleave rive shoot down shoot
      Antonyms:
      build erect raise construct

    Idioms

    (in) one fell swoop

    (با) حمله‌ای ویرانگر، (در) عملی قاطع و موفقیت‌آمیز، یک‌باره

    little strokes fell great oaks

    با ضربه‌های کوچک می‌توان درخت بلوط را فرو افکند، قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

    in (or at) one fell swoop

    در یک وهله، با یک عمل، با یک ضربه

    سوال‌های رایج fell

    گذشته‌ی ساده fell چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده fell در زبان انگلیسی felled است.

    شکل سوم fell چی میشه؟

    شکل سوم fell در زبان انگلیسی fallen است.

    وجه وصفی حال fell چی میشه؟

    وجه وصفی حال fell در زبان انگلیسی felling است.

    سوم‌شخص مفرد fell چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد fell در زبان انگلیسی fells است.

    ارجاع به لغت fell

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fell

    لغات نزدیک fell

    • - felix
    • - Feliz Navidad!
    • - fell
    • - fella
    • - fellable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    k keep your eyes peeled knack hindi concern hibernal high and mighty hilarious the outset reach out genuine interest genuine polluter intentionality belonging کشکول کوشک ساعد تهدیدآمیز تحکم تحکیم لحاف محفل ماسک معمول مطبوع مطبوعات مجزا محال محجر
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.