آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Fell

fel fel

مصدر:

fall

گذشته‌ی ساده:

felled

شکل سوم:

fallen

سوم‌شخص مفرد:

fells

وجه وصفی حال:

felling

معنی fell | جمله با fell

شکل گذشته‌ی فعل fall

He fell down the stairs and hurt his back.

او از پله‌ها افتاد و کمرش آسیب دید.

I fell asleep during the movie.

وسط فیلم خوابم برد.

verb - transitive

قطع کردن، انداختن (درخت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

They felled all of the forest's trees.

آن‌ها همه‌ی درختان جنگل را انداختند.

They felled the old oak to make room for the new building.

آن‌ها بلوط قدیمی را قطع کردند تا جا برای ساختمان جدید باز شود.

verb - transitive

ورزش کسی را به زمین انداختن، نقش بر زمین کردن (به‌ویژه در ورزش)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

مشاهده

to fell an opponent with one blow

حریف را با یک ضربه بر زمین افکندن

He was felled by a brutal elbow to the jaw.

او با ضربه‌ی آرنج شدیدی به فک، نقش زمین شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The boxer felled his rival in the third round.

بوکسور رقیبش را در راند سوم به زمین انداخت.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی تپه‌، بلندی، زمین مرتفع (مخصوصاً در شمال‌غرب انگلستان)

A cold wind blew across the bleak fell.

باد سردی بر فراز تپه‌ی بی‌درخت می‌وزید.

Sheep were grazing freely on the open fell.

گوسفندها آزادانه در دشت مرتفع می‌چریدند.

adjective

قدیمی شرور، شیطانی، ظالم، ستمکار، اهریمنی

Her fell words chilled everyone in the room.

سخنان شرورانه‌اش همه را در اتاق به لرزه انداخت.

They fought bravely against the fell forces of darkness.

آنان با شجاعت در برابر نیروهای اهریمنی تاریکی جنگیدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a fell poison

زهر کاری

his fell enemy

دشمن جان او

adjective

انگلیسی بریتانیایی مربوط به بلندی‌ها، تپه‌ای

Fell weather can change suddenly, so be prepared.

آب‌وهوای بلندی‌ها می‌تواند ناگهان تغییر کند، پس آماده باشید.

He has written a guide to fell climbing in the Lake District.

او راهنمایی برای صعود به تپه‌ها در منطقه لیک دیستریکت نوشته است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fell

  1. verb chop down
    Synonyms:
    cut down down knock down flatten level mow down raze drop throw down bring down cause to fall floor hew hack slash cut demolish prostrate pull down sever strike down bowl over blow down ground tumble dash split gash mangle cleave rive shoot down shoot
    Antonyms:
    build erect raise construct
  1. verb to cause to fall, as from a shot or blow
    Synonyms:
    cut down strike down bring down drop down knock down floor ground deck chop down hew down mow-down fling down pull down blow-down flatten dash-down hurl down cause to fall level knock over prostrate blow-over bowl over throw precipitated
    Antonyms:
    erect raise construct build
  1. adjective showing or suggesting a disposition to be violently destructive without scruple or restraint
    Synonyms:
    barbarous cruel vicious inhuman savage bestial feral ferocious fierce brutal truculent wolfish roughshod

Idioms

(in) one fell swoop

(با) حمله‌ای ویرانگر، (در) عملی قاطع و موفقیت‌آمیز، یک‌باره

little strokes fell great oaks

با ضربه‌های کوچک می‌توان درخت بلوط را فرو افکند، قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

in (or at) one fell swoop

در یک وهله، با یک عمل، با یک ضربه

سوال‌های رایج fell

گذشته‌ی ساده fell چی میشه؟

گذشته‌ی ساده fell در زبان انگلیسی felled است.

شکل سوم fell چی میشه؟

شکل سوم fell در زبان انگلیسی fallen است.

وجه وصفی حال fell چی میشه؟

وجه وصفی حال fell در زبان انگلیسی felling است.

سوم‌شخص مفرد fell چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد fell در زبان انگلیسی fells است.

ارجاع به لغت fell

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fell

لغات نزدیک fell

پیشنهاد بهبود معانی