آخرین به‌روزرسانی:

Roughshod

ˈrəfˈʃɑːd ˈrʌfʃɒd

معنی

adjective adverb

دارای نعل پاشنه‌دار، دارای میخ مخصوص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roughshod

  1. adjective unjustly domineering
    Synonyms:
    cruel brutal vicious savage heavy-handed barbarous fell

Idioms

ride roughshod over

با خشونت رفتار کردن

با بی‌ملاحظگی یا خشونت یا گستاخی رفتار کردن، زیر پا گذاشتن

ارجاع به لغت roughshod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roughshod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roughshod

لغات نزدیک roughshod

پیشنهاد بهبود معانی