صفت تفضیلی:
more viciousصفت عالی:
most viciousوحشی، وحشیانه، بدسگال، بدکار، شرور، خبیث،کینهتوزانه، بدطینت، بدجنس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
A vicious thug attacked the old man in the alley.
اوباش شروری در کوچه به پیرمرد حمله کرد.
That vicious dog has bitten several people.
آن سگ وحشی چندین نفر را گاز گرفته است.
The criminals carried out a vicious assault on the shopkeeper.
جنایتکاران، حملهی کینهتوزانهای به مغازهدار انجام دادند.
a vicious stepmother
نامادری بدجنس
Stalin's vicious policies
سیاستهای شرورانهی استالین
دردناک، وحشتناک، بیرحمانه، ظالمانه، شدید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was hurt by the vicious lies spread about her.
او از دروغهای بیرحمانهای که دربارهاش منتشر شد، رنج برد.
I have a vicious headache that won’t go away.
سردرد شدیدی دارم که از بین نمیرود.
The victims suffered under vicious conditions in the prison.
قربانیان در شرایط وحشتناک زندان، عذاب کشیدند.
a vicious blow to the head
ضربهای جانانه به سر
a vicious rainstorm
توفان و باران شدید
a vicious tumor
غدهای بدخیم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vicious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vicious