امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Backbiting

ˈbækbaɪtɪŋ ˈbækbaɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
غیبت، بدگویی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A lot of backbiting goes on in our office.
- توی اداره ما همه پشت همدیگه حرف می‌زنن.
- You should refrain your tongue from backbiting.
- باید زبان خود را از غیبت بازداری.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backbiting

  1. noun hateful talk
    Synonyms:
    abuse aspersion backstabbing belittlement calumniation calumny cattiness defamation denigration depreciation detraction disparagement gossip invective lie malice obloquy scandal slander spite spitefulness tale traducement vilification vituperation
    Antonyms:
    encouragement praise

ارجاع به لغت backbiting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backbiting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backbiting

لغات نزدیک backbiting

پیشنهاد بهبود معانی