آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

    Abuse

    əˈbjuːz əˈbjuːs əˈbjuːz əˈbjuːs

    گذشته‌ی ساده:

    abused

    شکل سوم:

    abused

    سوم‌شخص مفرد:

    abuses

    وجه وصفی حال:

    abusing

    شکل جمع:

    abuses

    معنی abuse | جمله با abuse

    noun countable uncountable B2

    سوء استفاده، بد رفتاری

    abuse of power

    سوء استفاده از قدرت

    what she did was an abuse of her position as manager.

    کاری که او کرد سوء استفاده از موقعیتش به عنوان مدیر بود.

    verb - transitive

    بد به‌ کار بردن، بد استعمال کردن، سوء استفاده کردن از، ضایع کردن، بدرفتاری کردن نسبت به، تجاوز به حقوق کسی کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    to abuse freedom

    از آزادی سوء استفاده کردن

    You must not abuse your horse!

    شما نباید نسبت به اسب خود بدرفتاری کنید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Do not abuse your eyes by reading in the dark.

    با خواندن در تاریکی به چشم‌های خود صدمه نزن.

    He abused his wife in the most violent terms.

    با شدیدترین لحن نسبت به زنش بددهنی کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد abuse

    1. noun wrong use
      Synonyms:
      wrong crime sin offense wrongdoing misconduct misuse fault injustice corruption exploitation misdeed misapplication mishandling mismanage debsement perversion delinquency desecration prostitution
    1. noun physical hurting, injuring
      Synonyms:
      harm hurt injury offense crime damage violation wrongdoing impairment maltreatment misdeed manhandling malevolence pollution defilement
      Antonyms:
      help aid respect preservation
    1. noun verbal attack
      Synonyms:
      insults blame scolding censure reproach upbraiding bad-mouthing defamation slander libel vilification castigation derision invective tirade vituperation opprobrium revilement curse curses put-down kicking around pushing around knifing hosing signifying swearing quinine
      Antonyms:
      praise approval commendation acclamation adulation plaudit
    1. verb physically hurt or injure
      Synonyms:
      harm damage hurt mar spoil mistreat impair ruin beat up maltreat mess up shake up rough up victimize molest injure ill-treat mishandle violate pollute defile taint corrupt desecrate persecute oppress bang up bung up total hose wax cut up roughhouse
      Antonyms:
      protect help defend respect preserve cherish
    1. verb use wrongly
      Synonyms:
      misuse waste mishandle spoil exhaust overwork misemploy squander dissipate overtax overburden taint prostitute
      Antonyms:
      respect care for benefit esteem revere prize
    1. verb attack with words
      Synonyms:
      insult attack criticize slam put down cut down knock berate reproach scold upbraid bad-mouth defame vilify trash revile belittle castigate persecute offend nag bash cut to the quick run down tear apart sling mud backbite vituperate calumniate smear rip up ride pick on zing cap discount minimize derogate swear at oppress signify sound blow off rag on give a black eye hurl brickbat cuss out do a number on dump on
      Antonyms:
      praise compliment commend approve acclaim adulate
    1. verb take advantage of
      Synonyms:
      use exploit impose on wrong do an injustice to
      Antonyms:
      respect honor cherish esteem treasure revere

    Collocations

    abuse of confidence

    خیانت در امانت

    abuse of process

    سوء استفاده از قانون، حیله‌ی قانونی به کار بردن

    لغات هم‌خانواده abuse

    • noun
      abuse, abuser
    • adjective
      abusive
    • verb - transitive
      abuse
    • adverb
      abusively

    سوال‌های رایج abuse

    گذشته‌ی ساده abuse چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده abuse در زبان انگلیسی abused است.

    شکل سوم abuse چی میشه؟

    شکل سوم abuse در زبان انگلیسی abused است.

    شکل جمع abuse چی میشه؟

    شکل جمع abuse در زبان انگلیسی abuses است.

    وجه وصفی حال abuse چی میشه؟

    وجه وصفی حال abuse در زبان انگلیسی abusing است.

    سوم‌شخص مفرد abuse چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد abuse در زبان انگلیسی abuses است.

    ارجاع به لغت abuse

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «abuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abuse

    لغات نزدیک abuse

    • - abundant
    • - abundantly
    • - abuse
    • - abuse of confidence
    • - abuse of process
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.