امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blow Off

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
شانه خالی کردن، اعتنا نکردن، نادیده گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
phrasal verb
رابطه‌ای را تمام کردن
phrasal verb
سرآمد بودن، بهتر عمل کردن، موفق‌تر بودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blow off

  1. phrasal verb Let steam escape through a passage provided for the purpose
  2. phrasal verb Shirk or disregard
  3. phrasal verb Forcibly disconnect something by use of a firearm or explosive device

ارجاع به لغت blow off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blow off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blow-off

لغات نزدیک blow off

پیشنهاد بهبود معانی