فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blow Off

معنی‌ها

phrasal verb

شانه خالی کردن، اعتنا نکردن، نادیده گرفتن

phrasal verb

رابطه‌ای را تمام کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
phrasal verb

سرآمد بودن، بهتر عمل کردن، موفق‌تر بودن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blow off

  1. phrasal verb let steam escape through a passage provided for the purpose
  1. phrasal verb shirk or disregard
  1. phrasal verb forcibly disconnect something by use of a firearm or explosive device

ارجاع به لغت blow off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blow off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blow-off

لغات نزدیک blow off

پیشنهاد بهبود معانی