حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
رسوایی، ننگ، خفت، بیآبرویی، مذمت، ملامت، سرکوفت، شرمندگی، زشتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His evil deeds incurred opprobrium.
اعمال بد او رسوایی به بار آورد.
Ignorance of grammar has always been a cause for opprobrium.
ندانستن دستور زبان همیشه موجب خفت بوده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «opprobrium» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/opprobrium