با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Opprobrium

əˈproʊbriəm əˈprəʊbriəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
رسوایی، ننگ، خفت، بی‌آبرویی، مذمت، ملامت، سرکوفت، شرمندگی، زشتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- His evil deeds incurred opprobrium.
- اعمال بد او رسوایی به بار آورد.
- Ignorance of grammar has always been a cause for opprobrium.
- ندانستن دستور زبان همیشه موجب خفت بوده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد opprobrium

  1. noun disgrace
    Synonyms: black eye, blemish, debasement, debasing, degradation, discredit, dishonor, disrepute, disrespect, humiliation, ignominy, ill repute, infamy, loss of honor, obloquy, shame, stain, stigma, tarnish

ارجاع به لغت opprobrium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «opprobrium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/opprobrium

لغات نزدیک opprobrium

پیشنهاد بهبود معانی