آخرین به‌روزرسانی:

Oppugn

əˈpjuːn əˈpjuːn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

(با استدلال و مدرک) مخالفت کردن، مورد بحث قرار دادن، مورد پرسش قرار دادن، مورد تردید قرار دادن، نکوهیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Are you going to oppugn her honesty too?

آیا می‌خواهی به صداقت او هم شک کنی؟

Many people oppugned his opinion.

بسیاری از مردم عقیده‌ی او را مورد بحث قرار دادند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oppugn

  1. verb oppose
    Synonyms:
    argue contradict criticize debate attack call into question take issue controvert shoot down

ارجاع به لغت oppugn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oppugn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oppugn

لغات نزدیک oppugn

پیشنهاد بهبود معانی