فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Oppugn

əˈpjuːn əˈpjuːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    (با استدلال و مدرک) مخالفت کردن، مورد بحث قرار دادن، مورد پرسش قرار دادن، مورد تردید قرار دادن، نکوهیدن
    • - Are you going to oppugn her honesty too?
    • - آیا می‌خواهی به صداقت او هم شک کنی؟
    • - Many people oppugned his opinion.
    • - بسیاری از مردم عقیده‌ی او را مورد بحث قرار دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد oppugn

  1. verb oppose
    Synonyms: argue, attack, call into question, contradict, controvert, criticize, debate, shoot down, take issue

ارجاع به لغت oppugn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oppugn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oppugn

لغات نزدیک oppugn

پیشنهاد بهبود معانی