آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Dishonor

American: ˌdɪˈsɑːnər British: ˌdɪˈsɑːnə

معنی dishonor | جمله با dishonor

noun verb - transitive

ننگ، ننگین کردن، آبروریزی، بی‌شرفی، رسوایی، نکول، بی‌احترامی کردن به، تجاوز کردن به عصمت (کسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

His behavior brought dishonor to his family.

رفتار او خانواده‌اش را رسوا کرد.

He considered it a dishonor to ask for money.

او درخواست پول را ننگ می‌دانست.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a courtier in dishonor

درباری بدنام شده

Cowardice became his dishonor.

ترسویی علت روسیاهی او شد.

Dishonoring the flag is against the law.

بی‌احترامی نسبت به پرچم خلاف قانون است.

The corruption of the professors dishonored the university.

فساد استادان دانشگاه را بدنام کرد.

He gave the gardener's daughter false hopes and then dishonored her.

با وعده‌های دروغ، دختر باغبان را بی‌سیرت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dishonor

  1. verb shame, degrade
    Synonyms:
    disgrace degrade discredit debase defame slander abase disoblige corrupt sully debauch defile attaint blot reflect on libel make lose face give a black eye disconsider

ارجاع به لغت dishonor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dishonor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dishonor

لغات نزدیک dishonor

پیشنهاد بهبود معانی