امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Odium

ˈoʊdiəm ˈəʊdiəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
نفرت، دشمنی، عداوت، رسوایی، زشتی، بدنامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He became the object of everyone's odium.
- او مورد نفرت همگان قرار گرفت.
- The whole odium fell on the girl.
- رسوایی تماما متوجه آن دختر شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد odium

  1. noun shame, dishonor
    Synonyms: abhorrence, antipathy, aversion, bar sinister, black eye, blame, blot, blur, brand, censure, condemnation, detestation, disapproval, discredit, disesteem, disfavor, disgrace, dislike, dispprobation, disrepute, enmity, execration, hate, hatred, ignominy, infamy, malice, obloquy, onus, opprobrium, rebuke, reprobation, resentment, slur, spot, stain, stigma
    Antonyms: approval, honor, regard, respect

ارجاع به لغت odium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «odium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/odium

لغات نزدیک odium

پیشنهاد بهبود معانی