آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ آذر ۱۴۰۴

    Blur

    blɜːr blɜː

    گذشته‌ی ساده:

    blurred

    شکل سوم:

    blurred

    سوم‌شخص مفرد:

    blurs

    وجه وصفی حال:

    blurring

    معنی blur | جمله با blur

    noun singular

    تاری، محو‌شدگی، تصویر محو

    In very fast speeds everything becomes a blur.

    در سرعت‌های خیلی زیاد همه چیز به نظر محو می‌آید.

    After the accident, his vision was a blur for several minutes.

    بعداز تصادف، دید او برای چند دقیقه کاملاً تار بود.

    noun singular

    ابهام، گنگی، خاطره‌ی محو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    Time has turned that painful experience into a vague blur.

    گذر زمان، آن تجربه‌ی دردناک را به خاطره‌ای مبهم تبدیل کرده است.

    The explanation was so complex that the main idea remained a blur.

    توضیح آن‌قدر پیچیده بود که ایده‌ی اصلی در حالت گنگی باقی ماند.

    verb - intransitive verb - transitive

    محو شدن، محو کردن، تار شدن، تار کردن، نامشخص شدن، ناواضح شدن

    The child had smeared paint over the picture and had blurred its details.

    کودک روی عکس رنگ مالیده بود و جزئیات آن را محو کرده بود.

    The picture you took is blurred.

    عکسی که انداختی تار است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Tears blurred his vision.

    اشک دید او را مختل کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    محو کردن، کم‌رنگ کردن، مبهم کردن، درهم‌آمیختن، نامشخص کردن

    The line between art and reality became blurred in his mind.

    حدفاصل بین هنر و واقعیت از ذهن او زدوده شده بود.

    His explanation blurred the truth instead of clarifying it.

    توضیح او به‌جای روشن کردن موضوع، حقیقت را مبهم کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد blur

    1. verb cloud, fog
      Synonyms:
      darken shade obscure dim cloud fog mask muddy soften blind dazzle daze make vague make hazy make indistinct bedim befog blear glare becloud
      Antonyms:
      clear uncloud unsmudge
    1. verb make dirty
      Synonyms:
      stain smudge spot smear blemish discolor blot besmear taint tarnish
      Antonyms:
      clean cleanse purify clarify

    سوال‌های رایج blur

    گذشته‌ی ساده blur چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده blur در زبان انگلیسی blurred است.

    شکل سوم blur چی میشه؟

    شکل سوم blur در زبان انگلیسی blurred است.

    وجه وصفی حال blur چی میشه؟

    وجه وصفی حال blur در زبان انگلیسی blurring است.

    سوم‌شخص مفرد blur چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد blur در زبان انگلیسی blurs است.

    ارجاع به لغت blur

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «blur» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blur

    لغات نزدیک blur

    • - blunt pencil
    • - bluntly
    • - blur
    • - blurb
    • - blurriness
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.