تار کردن، با ابر پوشاندن، تاریک کردن، زیر ابر پنهان کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Sandstorms beclouded the sky.
توفان شن آسمان را غبارآلود کرد.
to becloud an issue
موضوعی را مبهم کردن
Too much detail may becloud the children's minds.
جزئیات زیاد ممکن است فکر کودکان را مغشوش کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «becloud» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/becloud