فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Becloud

bɪˈklaʊd bɪˈklaʊd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

تار کردن، با ابر پوشاندن، تاریک کردن، زیر ابر پنهان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Sandstorms beclouded the sky.

توفان شن آسمان را غبارآلود کرد.

to becloud an issue

موضوعی را مبهم کردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Too much detail may becloud the children's minds.

جزئیات زیاد ممکن است فکر کودکان را مغشوش کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد becloud

  1. verb make less visible or unclear
    Synonyms:
    darken cloud obscure fog mist overcast haze-over befog obnubilate
  1. verb to make dim or indistinct
    Synonyms:
    darken hide shadow cloud obscure blur dull dim fog muddy overcast conceal confuse eclipse overshadow puzzle mystify perplex obfuscate bedim befog blear gloom confound camouflage adumbrate

ارجاع به لغت becloud

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «becloud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/becloud

لغات نزدیک becloud

پیشنهاد بهبود معانی