آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۹ تیر ۱۴۰۴

    Mist

    mɪst mɪst

    گذشته‌ی ساده:

    misted

    شکل سوم:

    misted

    وجه وصفی حال:

    misting

    شکل جمع:

    mists

    معنی mist | جمله با mist

    noun countable uncountable B2

    مه، مه رقیق، تنک‌مه

    The sun came out and the morning mist disappeared.

    آفتاب برآمد و مه بامدادی ناپدید شد.

    Heavy mist hung in the valley and obscured the mountains.

    مه سنگینی دره را فراگرفته و کوه‌ها را تار کرده بود.

    noun countable uncountable

    بخار (روی آیینه و شیشه و غیره که دیدن را دشوار می‌کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The mist on the window obscured the view of the street outside.

    بخار روی پنجره منظره‌ی خیابان بیرون را پنهان کرده بود.

    The mist on the bathroom mirror made it difficult to see my reflection.

    بخار روی آیینه‌ی حمام دیدن انعکاس خودم را سخت کرده بود.

    noun

    مجازی مه، غبار

    My thoughts were wrapped in mist and I could not make them coherent.

    افکارم در مه فرو رفته بود و نمی‌توانستم آن را سامان دهم.

    The mist of rumors enveloped the truth.

    غبار شایعات حقیقت را دربر‌گرفت.

    noun

    قطره‌ی غبارمانند (عطر و غیره)

    The cool mist of the body spray left a refreshing scent on her skin.

    قطره‌ی غبارمانند خنک اسپری بدن رایحه‌ای باطراوت روی پوست او بر جا گذاشت.

    She sprayed a mist of perfume on her hair.

    افشانه‌ای از عطر را به سر خود پاشید.

    noun

    مشروب روی یخ ترک‌خورده

    He requested a mist.

    مشروب روی یخ ترک‌خورده را درخواست کرد.

    The bartender skillfully prepared a mist.

    متصدی بار مشروب روی یخ ترک‌خورده را استادانه آماده کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    مه‌آلود کردن، مه‌زده کردن، مه‌آلود شدن، مه گرفتن

    As the temperature dropped, the field began to mist.

    با کاهش دما، مزرعه شروع به مه‌آلود شدن کرد.

    During the early morning hours, the lake misted.

    در ساعات اولیه‌ی صبح، دریاچه مه گرفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Their breathing misted up the windows.

    نفس‌کشیدن آن‌ها پنجره‌ها را مه‌زده کرد.

    The water boiled and misted up the air of the room.

    آب جوشید و هوای اتاق را مه‌آلود کرد.

    verb - intransitive

    بخار گرفتن، بخار کردن (آیینه و شیشه و غیره)، تار شدن (چشم)

    The camera lens misted.

    لنز بخار گرفت.

    Her eyes misted.

    چشمانش تار شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The bathroom mirror misted up after she took a hot shower.

    آیینه‌ی حمام بعد از اینکه دوش آب گرم گرفت، بخار کرد.

    misted windows

    پنجره‌های بخارگرفته

    verb - transitive

    گیاه‌شناسی مه‌پاشی کردن، پاشیدن (روی گیاه)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The gardener began to mist the delicate orchids.

    باغبان شروع به مه‌پاشی کردن ارکیده‌های ظریف کرد.

    She misted flower leaves with a sprayer.

    او با افشانه روی برگ گل‌ها آب می‌پاشید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد mist

    1. noun film, vapor
      Synonyms:
      moisture dew rain fog haze steam spray cloud condensation smog drizzle brume ground clouds soup visibility zero
    1. verb cloud, steam up
      Synonyms:
      fog obscure blur dim steam rain overcast haze film shower sprinkle drizzle befog overcloud mizzle becloud murk steam up
      Antonyms:
      uncloud burn off

    سوال‌های رایج mist

    گذشته‌ی ساده mist چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده mist در زبان انگلیسی misted است.

    شکل سوم mist چی میشه؟

    شکل سوم mist در زبان انگلیسی misted است.

    شکل جمع mist چی میشه؟

    شکل جمع mist در زبان انگلیسی mists است.

    وجه وصفی حال mist چی میشه؟

    وجه وصفی حال mist در زبان انگلیسی misting است.

    ارجاع به لغت mist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mist

    لغات نزدیک mist

    • - missus
    • - missy
    • - mist
    • - mist comes down
    • - mist lifts
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.