فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Drizzle

ˈdrɪzl ˈdrɪzl

گذشته‌ی ساده:

drizzled

شکل سوم:

drizzled

سوم‌شخص مفرد:

drizzles

وجه وصفی حال:

drizzling

شکل جمع:

drizzles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

آب‌و‌هوا باران ریز، نم‌نم باران، ریز بار، ژاله

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

Gradually the drizzle turned into a rainstorm.

ریز بار کم‌کم تبدیل به رگبار شد.

A drizzle of syrup

یک قطره شربت

verb - intransitive

پاشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Drizzle the lemon juice over the fish.

آب لیمو را روی ماهی بریزید.

Serve the pasta hot with a drizzle of olive oil.

پاستا را داغ و با مقداری روغن زیتون سرو کنید.

verb - transitive

آب‌و‌هوا نم نم باریدن، نم نم باران آمدن

It drizzled all day.

تمام روز باران نم‌نم می‌بارید.

When they left it was beginning to drizzle.

وقتی رفتند نم نم باران داشت می بارید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drizzle

  1. verb fine rain
    Synonyms:
    drip drop spray shower sprinkle mist dribble mizzle spit
    Antonyms:
    downpour

ارجاع به لغت drizzle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drizzle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drizzle

لغات نزدیک drizzle

پیشنهاد بهبود معانی