گذشتهی ساده:
drizzledشکل سوم:
drizzledسومشخص مفرد:
drizzlesوجه وصفی حال:
drizzlingشکل جمع:
drizzlesآبوهوا باران ریز، نمنم باران، ریز بار، ژاله
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
Gradually the drizzle turned into a rainstorm.
ریز بار کمکم تبدیل به رگبار شد.
A drizzle of syrup
یک قطره شربت
پاشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Drizzle the lemon juice over the fish.
آب لیمو را روی ماهی بریزید.
Serve the pasta hot with a drizzle of olive oil.
پاستا را داغ و با مقداری روغن زیتون سرو کنید.
آبوهوا نم نم باریدن، نم نم باران آمدن
It drizzled all day.
تمام روز باران نمنم میبارید.
When they left it was beginning to drizzle.
وقتی رفتند نم نم باران داشت می بارید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drizzle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drizzle