فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Smog

smɑːɡ smɒɡ

شکل جمع:

smogs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

آب‌و‌هوا آمیزواج مه‌دود (مخلوطی از دود و مه طبیعی که در برخی از مواقع با آلاینده‌‏های دیگر ترکیب و باعث تشدید اثرات مضر آن‌ها می‌شود)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The smog from the factory chimneys hung in the air, causing a foul smell and reducing visibility.

مه‌دود ناشی از دودکش‌های کارخانه در هوا معلق بود و باعث ایجاد بوی بد و کاهش دید می‌شد.

The city was covered in a thick blanket of smog.

شهر از مه‌دود غلیظی پوشیده شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smog

  1. noun air pollution
    Synonyms:
    smoke haze fog soot carbon dioxide acid rain

ارجاع به لغت smog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smog

لغات نزدیک smog

پیشنهاد بهبود معانی