گذشتهی ساده:
steamedشکل سوم:
steamedسومشخص مفرد:
steamsوجه وصفی حال:
steamingشکل جمع:
steamsبخار، دم، بخار آب
Heat turns water into steam.
گرما آب را تبدیل به بخار میکند.
Steam billowed from the factory pipes.
بخار از لولههای کارخانه بیرون میزد.
The kettle whistled as steam escaped.
کتری با خروج بخار سوت زد.
The windows of the kitchen were covered with steam.
پنجرههای آشپزخانه از بخار پوشیده شده بود.
a steam pipe
لولهی بخار
steam locomotive
لوکوموتیو بخاری
steam engine
ماشین بخار
a eucalyptus-leaf steam
بخور برگ اکالیپتوس
نیرو، قدرت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This ship moves by steam.
این کشتی با نیروی بخار حرکت میکند.
full steam ahead!
با تمام نیرو به جلو!
He achieved success on his own steam.
با پشتکار خودش به موفقیت رسید.
He lost steam near the end of the race.
در اواخر مسابقه از رمق افتاد.
حرکت کردن (با نیروی بخار)
The old locomotive steamed into the countryside.
لوکوموتیو قدیمی با نیروی بخار به حومهی شهر حرکت کرد.
As the sun rose, the ferry steamed across the bay.
همزمان با طلوع خورشید، کشتی بخار از عرض خلیج عبور کرد.
غذا و آشپزی پختن (با بخار)، بخارپز کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
I often steam vegetables to retain their nutrients.
من اغلب سبزیجات را بخارپز میکنم تا مواد مغذی آنها حفظ شود.
They steamed the dumplings until they were perfectly cooked.
آنها کوفتهها را تا زمانی که کاملاً پخته شوند، بخارپز کردند.
نرم کردن، بخار دادن (معمولاً نرم کردن چسب با بخار برای کندن آن)
Ross steamed open the envelope to see if it was a love letter.
راس با بخار پاکت را باز کرد تا ببیند نامهی عاشقانه است یا نه.
She steamed the wallpaper to remove it easily.
او کاغذ دیواری را بخار داد تا به راحتی آن را جدا کند.
بخار دادن، بخار کردن
The kettle steams.
کتری بخار میدهد.
The horse's body was steaming.
از بدن اسب بخار بلند میشد.
In the bathroom my glasses steamed up.
در حمام عینک من بخار کرد.
steaming tea
چای داغ (بخاردار)
عصبانی کردن، تحریک کردن، به خشم آوردن
(عامیانه) دق دل خالی کردن، تمدد اعصاب کردن، کام دل گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «steam» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/steam